هدر اصلی سایت

نمایش صفحات

واجبات احرام 
(249)م - واجبات در وقت احرام سه چیز است:
اوّل: نیّت، یعنى انسان در حالى که مى‏خواهد محرم شود به احرام عمره تمتّع، نیّت کند عمره تمتّع را، و لازم نیست قصد کند ترک محرّماتى را که بر مُحرم پس از احرام، حرام مى‏شود، بلکه کسى که به قصد عمره تمتّع یا حج تمتّع لبّیک‏هاى واجب را گفت، محرم مى‏شود چه قصد بکند احرام را یا نکند و چه قصد بکند ترک محرّمات را یا نکند. پس کسى که مى‏داند ارتکاب مى‏کند بعضى محرّمات را؛ مثل زیر سایه رفتن در حال سفر، احرام او صحیح است. ولى احتیاط آن است که قصد کند ترک محرّمات را.
(250)م - آنچه ذکر شد که لازم نیست قصد کند ترک محرّمات را در غیر آن محرّماتى است که عمره یا حج را باطل مى‏کند مثل اکثر محرّمات، و امّا آنچه عمره یا حج را باطل مى‏کند مثل نزدیکى با زن در بعضى از صور که ذکر خواهد شد پس با قصد ارتکاب آن احرام باطل است بلکه غیر ممکن است.
 
(251)م - عمره و حج و اجزاء آنها از عبادات است و باید با نیّت خالص براى اطاعت خداوند تعالى بجا آورد.
 
(252)م - اگر عمره را به ریا یا غیر آن باطل کند و براى اعاده و جبران آن وقت نباشد احتیاط واجب آن است که حج افراد بجا آورد و پس از آن عمره مفرده بجا آورد و در سال دیگر حج را اعاده کند.--
 
(253)م - اگر حج را به نیّت خالص بجا نیاورد و به ریا و غیر آن باطل کند باید سال دیگر عمره و حج را اعاده کند.
 
(254)م - اگر بعضى از ارکان عمره یا حج را به نیّت خالص نیاورد و به ریا و غیر آن باطل کند و نتواند آن را جبران کند پس در عمره حکم بطلان عمره را دارد و در حج حکم بطلان حج را، ولى اگر محلّ جبران باقى است و جبران کرد عملش صحیح مى‏شود، گرچه معصیت کار است.
 
(255)م - اگر به واسطه ندانستن مسأله یا جهت دیگرى به جاى نیّت عمره تمتّع، حج تمتّع را قصد کند پس اگر در نظرش آن است که همین عمل را که همه بجا مى‏آورند او هم بجا آورد و گمان کرده جزء اوّل از دو جزء حج، اسمش حج تمتّع است، ظاهراً عمل او صحیح است و عمره تمتّع است، و بهتر آن است که نیّت را تجدید کند.
 
(256)م - اگر به واسطه ندانستن مسأله یا جهت دیگر گمان کند که حج تمتّع بر عمره تمتّع مقدّم است و نیّت حج تمتّع کند به عزم این که پس از احرام برود به عرفات و مشعر و حج بجا آورد و عمره را پس از آن بجا آورد احرام او باطل است، و باید در میقات تجدید احرام کند، و اگر از میقات گذشته است باید در صورت امکان برگردد به میقات و محرم شود، و الّا از همانجا محرم شود، و اگر وارد حرم شده و ملتفت شد باید در صورت امکان از حرم خارج شود و محرم شود، و الّا در همانجا محرم شود.
 
دوم: تلبیه یعنى لبّیک گفتن، و صورت آن بنابر اصح آن است که بگوید:
 
«لَبَّیکَ اللَّهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیکَ».
و به این مقدار اگر اکتفا کند محرم شده و احرامش صحیح است، و احتیاط مستحب آن است که پس از آنکه چهار «لبّیک» را به صورتى که گفته شده گفت، بگوید:
«اِنَّ الحَمدَ وَ النِّعمَةَ لَکَ وَ المُلکَ لا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیکَ».
 
و اگر بخواهد احتیاط بیشتر بکند پس از گفتن آنچه ذکر شد، بگوید:
«لَبَّیکَ اللَّهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ اِنَّ الحَمدَ و النِّعمَةَ لَکَ وَ المُلکَ لا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیکَ».
 
و مستحب است بعد از آن بگوید:
«لَبَّیکَ ذَا المَعارِجِ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ داعیاً إلى دارِ السَّلامِ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ غَفّارَ الذُّنُوبِ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ أهلَ التَّلبِیَةِ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ ذا الجَلالِ وَ الإکرامِ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ تُبدِى‏ءُ وَ المَعادُ إلَیکَ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ تَستَغنى و یُفتَقَرُ إلَیکَ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ مَرهُوباً وَ مَرغُوباً إلَیکَ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ إلهَ الحَقِّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ ذَا النَّعماءِ وَ الفَضلِ الحَسَنِ الجَمیلِ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ کَشَّافَ الکُرَبِ العِظامِ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ عَبدُکَ وَ ابنُ عَبدَیکَ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ یا کَرِیمُ لَبَّیکَ».
 
و این جملات را نیز بگوید خوب است:
«لَبَّیکَ أتَقَرَّبُ إلَیکَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ بِحَجَّةٍ و عُمرَةٍ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ وَ هذِه عُمرَةُ مُتعَةٍ إلَى الحَجِّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ أهلَ التَّلبِیَةِ لَبّیک، لبّیک تلبیةً تَمامُها وَ بَلاغُها عَلَیکَ».
 
و در اینجا مسائلى است:
(257)م - واجب است صحیح گفتن قدر واجب از لبّیک را که گذشت، همان طور که صحیح گفتن تکبیرة الاحرام در نماز واجب است.
 
(258)م - اگر تلبیه را به قدر واجب که ذکر شد، نداند باید آن را یاد بگیرد یا کسى او را در وقت گفتن تلقین کند؛ یعنى کلمه کلمه آن شخص بگوید و شخصى که مى‏خواهد احرام ببندد، دنبال او به طور صحیح بگوید.
 
(259)م - اگر نتواند یاد بگیرد یا وقت یاد گرفتن نباشد و با تلقین هم نتواند بگوید، احتیاط آن است که به هر نحو که مى‏تواند بگوید، و ترجمه اش را هم بگوید، و بهتر آن است که علاوه بر آن نایب هم بگیرد.
 
(260)م - اگر لبّیک گفتن را فراموش کرد یا به واسطه ندانستن حکم نگفت، واجب است برگردد به میقات در صورت امکان و احرام ببندد و لبّیک بگوید و اگر نتواند برگردد به مقدارى که مى‏تواند به طرف میقات برود و آنجا لبّیک را بگوید اگر داخل حرم نشده است. و اگر داخل حرم شده واجب است برگردد به خارج حرم و هرچه مى‏تواند بطرف میقات رود و آنجا احرام ببندد و لبّیک بگوید، و اگر ممکن نیست همانجا محرم شود و لبّیک بگوید، و اگر بعد از گذشتن وقت جبران، یادش آمد صحّت عمل بعید نیست.
 
(261)م - اگر کسى لبّیک واجب را نگفت چه به واسطه عذرى و چه بدون عذر، چیزهایى که بر محرم حرام است بر او حرام نمى‏شود، و اگر آنچه در احرام موجب کفّاره مى‏شود بجا آورد کفّاره ندارد، و همچنین اگر لبّیک را به ریا باطل کند.
 
(262)م - اگر بعد از گفتن لبّیک واجب در میقات، فراموش کند که نیّت عمره تمتّع کرده یا نیّت حج تمتّع بنا بگذارد که نیّت عمره تمتّع کرده، و عمره او صحیح است، و همچنین اگر بعد از لبّیک گفتن در روز هشتم که باید براى حج تمتّع بگوید فراموش کرد که لبّیک را براى حج گفت یا براى‏عمره، بنا بگذارد که براى حج تمتّع گفته، و حج او صحیح است و احتیاط مستحب در تجدید تلبیه است.
 
(263)م - جایز نیست لبّیک واجب را از میقات تأخیر بیندازد، و اگر تأخیر انداخت باید به دستورى که در مسأله 214 ذکر شد، عمل کند.
 
(264)م - واجب در لبّیک بیش از یک مرتبه نیست، ولى مستحب است تکرار آن و زیاد گفتن آن هر چه مى‏تواند، و براى هفتاد مرتبه گفتن ثواب زیادى ذکر شده است، و لازم نیست آنچه را در حال احرام بستن گفته است تکرار کند، بلکه کافى است بگوید: «لبّیک اللّهم لبّیک» یا تکرار کند «لبّیک» را فقط.
 
(265)م - واجب است کسى که براى عمره تمتّع محرم شده در وقتى که خانه‏هاى مکّه پیدا مى‏شود لبّیک را ترک کند و دیگر لبّیک نگوید، و مراد از خانه‏هاى مکّه خانه‏هاى قدیمى مکّه است، و واجب براى کسى که احرام حج بسته، آن است که لبّیک را تا ظهر روز عرفه بیشتر نگوید.
 
سوم: پوشیدن دو جامه احرام براى مردان که یکى «لنگ» است و دیگرى «ردا» که باید آن را به دوش بیندازد، و احتیاط مستحب آن است که این دو جامه را قبل از نیّت احرام و لبّیک گفتن بپوشد و اگر بعد از لبّیک پوشید احتیاط آن است که لبّیک را دوباره بگوید.
 
(266)م - لازم است که لنگ، ناف و زانو را بپوشاند.
 
(267)م - در پوشیدن دو جامه احرام ترتیب خاصّى معتبر نیست، بلکه به هر ترتیبى بپوشد مانع ندارد، فقط باید یکى را لنگ قرار دهد به هر کیفیتى که مى‏خواهد، و یکى را ردا قرار دهد به هر کیفیتى که مى‏خواهد، و لازم است که ردا شانه‏ها را بپوشاند.
 
(268)م - احتیاط واجب آن است که در حال اختیار اکتفا نکند به یک جامه بلند که مقدارى از آن را لنگ کند و مقدارى را ردا قرار دهد، بلکه باید دو جامه جدا باشند.
 
(269)م - در پوشیدن جامه احرام احتیاط واجب آن است که نیّت کند و قصد امر الهى و اطاعت او کند و احتیاط مستحب آن است که در کندن جامه دوخته هم نیّت و قصد اطاعت کند.
 
(270)م - شرط است در این دو جامه که نماز در آنها صحیح باشد، پس کفایت نمى‏کند جامه حریر و غیر مأکول و جامه‏اى که نجس باشد به نجاستى که در نماز عفو از آن نشده باشد.
 
(271)م - لازم است جامه‏اى را که لنگ قرار مى‏دهد نازک نباشد به طورى که بدن نما باشد، و احتیاط واجب آن است که ردا هم بدن نما نباشد.
 
(272)م - احتیاط مستحب آن است که لباس احرام زن حریر خالص نباشد، بلکه احتیاط آن است که تا آخر احرام حریر نپوشد.
 
(273)م - دو جامه‏اى که ذکر شد که باید محرم بپوشد، مخصوص به مرد است، ولى زن مى‏تواند در لباس خودش به هر نحو هست محرم شود چه دوخته باشد یا نباشد ولى احتیاط مستحب است که حریر محض نباشد، چنانچه گذشت.
 
(274)م - واجب است که هر وقت در بین اعمال یا غیر آن در احوال احرام این دو جامه نجس شود تطهیر یا تبدیل نماید، و احوط مبادرت به تطهیر بدن است در حال احرام اگر نجس شود.
 
(275)م - اگر تطهیر نکند جامه احرام یا بدن را کفّاره ندارد.
 
(276)م - احتیاط آن است که جامه اِحرام از پوست نباشد، لکن ظاهراً اگر به آن جامه گفته شود مانع ندارد.
 
(277)م - لازم نیست که جامه احرام منسوج و بافتنى باشد، بلکه اگر مثل «نمد» مالیده باشد و جامه به آن گفته شود مانع ندارد.
 
(278)م - افضل ان است که محرم اگر جامه احرام را عوض کرده وقتى که وارد مکّه مى‏شود براى طواف همانجامه‏اى را که در آن محرم شده است بپوشد، بلکه موافق احتیاط استحبابى است.
 
(279)م - اگر محرم اضطرار پیدا کند به پوشیدن قبا یا پیراهن براى سردى هوا یا غیر آن، مى‏تواند قبا و پیراهن بپوشد، لکن باید قبا را پایین و بالا کند و به دوش بیندازد، و دست از آستین آن بیرون نیاورد، و احوط آن است که پشت و رو نیز بکند، و پیراهن را نیز باید به دوش بیندازد و نپوشد، و اگر اضطرار رفع نمى‏شود مگر به پوشیدن قبا و پیراهن مى‏تواند بپوشد ولى بنابر احتیاط واجب کفّاره بدهد.
 
(280)م - لازم نیست جامه احرام را همیشه در بر داشته باشد، بلکه جایز است آنها را عوض کند و براى شستن بیرون بیاورد و براى حمّام رفتن، آنها را بکند، بلکه جایز است براى حاجت هر دو را بیرون بیاورد و برهنه شود.
 
(281)م - شخص محرم مى‏تواند از دو جامه احرام بیشتر بپوشد، مثل دو سه ردا و دو سه لنگ براى حفظ از سرما یا غرض دیگر.
 
(282)م - اگر لباس احرام را عمداً نپوشد یا لباس دوخته در حالى‏که مى‏خواهد محرم شود بپوشد معصیت کرده است، ولى به احرام او ضرر نمى‏رساند و احرامش صحیح است، و اگر از روى عذر باشد معصیت هم نکرده و احرامش صحیح است.
 
(283)م - گره زدن لباس احرام اشکال ندارد ولى احتیاط واجب آن است که آن را که لنگ قرار داده به گردن گره نزند، و اگر از روى جهل یا نسیان گره زد احتیاط آن است که فوراً باز کند، ولى به احرامش ضرر نمى‏رساند و چیزى هم بر او نیست، و سنگ در جامه احرام گذاشتن و با نخ بستن نیز جایز است.
 
(284)م - شرط نیست در احرام بستن، پاک بودن از حدث اصغر و اکبر، پس جایز است در حال جنابت و حیض و نفاس محرم شود، بلکه غسل احرام براى حائض و نفساء مستحب است.
 
(285)م - اگر پیراهن بپوشد بعد از آنکه محرم شد لازم است که پیراهن را شکاف دهد و از پایین بیرون آورد، ولى اگر در پیراهن محرم شود لازم نیست شکاف دهد و از پایین بیرون آورد، و همین قدر لازم است آن را بکند و لباس احرام بپوشد، و در هر دو صورت احرامش صحیح است.
 
(286)م - اگر فراموش کند احرام را و به خاطرش نیاید مگر بعد از اتمام همه واجبات و نتواند جبران کند، احتیاط در بطلان عمره او است اگرچه صحّت آن به نظر بعید نیست، ولى اگر اعمال حج را هم تمام کرد و یادش آمد عملش صحیح است.