نماز مسافر
مسافر باید نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط، شکسته بجا آورد یعنى دو رکعت بخواند:
شرط اوّل
آن که سفر او کمتر از هشت فرسخ نباشد و هر فرسخ شش کیلومتر است که هشت فرسخ چهل و هشت کیلومتر مىباشد.
مسأله 1268 ـ کسى که رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است، در صورتى باید نماز را شکسته بخواند که رفتن و برگشتن او هر کدام کمتر از چهار فرسخ نباشد، بنابراین اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ باشد، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1269 ـ اگر رفتن و برگشتن هر کدام کمتر از چهار فرسخ نباشد باید نماز را شکسته بخواند و روزه را نیز افطار کند چه همان روز و شب بخواهد برگردد یا غیر آن روز و شب.
مسأله 1270 ـ اگر سفر، مختصرى از هشت فرسخ کمتر باشد، یا انسان نداند که سفر او هشت فرسخ است یا نه، نباید نماز را شکسته بخواند و چنانچه شک کند که سفر او هشت فرسخ است یا نه، تحقیق لازم نیست و باید تمام بخواند، مگر اینکه به راحتى بتواند مقدار مسافت را بفهمد.
مسأله 1271 ـ مقدار مسافت را از راههاى مختلف مىتوان دریافت: نخست اینکه خودش اندازهگیرى کرده و یقین حاصل کند، دوم اینکه در میان مردم معروف باشد و سوم اینکه شخص مورد اعتمادى خبر دهد.
مسأله 1272 ـ کسى که یقین دارد سفر او هشت فرسخ است، اگر نماز را شکسته بخواند و بعد بفهمد که هشت فرسخ نبوده، باید آن را چهار رکعتى بجا آورد و اگر وقت گذشته بنابر احتیاط واجب قضا نماید، و حکم همچنین است در صورتى که از طریق معتبر مانند خبر دادن شخص مورد اعتماد مقدار مسافت را فهمیده باشد.
مسأله 1273 ـ کسى که یقین دارد سفرش هشت فرسخ نیست، یا شک دارد که هشت فرسخ هست یا نه، چنانچه در بین راه بفهمد که سفر او هشت فرسخ بوده، اگرچه کمى از راه باقى باشد، باید نماز را شکسته بخواند و اگر بعد از تمام خواندن نماز فهمید سفرش هشت فرسخ بوده، بنابر اقوى باید نماز را دوباره شکسته اعاده نماید و در صورتى که وقت گذشته باشد، بنابر احتیاط واجب باید، نماز را دوباره قضا نماید.
مسأله 1274 ـ اگر بین دو محلّى که فاصله آنها کمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت و آمد کند، اگرچه روى هم رفته هشت فرسخ شود، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1275 ـ اگر طفل ممیّزى که قصد سفر دارد در بین راه بالغ شود در صورتى که مجموع حرکت از ابتداى سفر هشت فرسخ باشد واجب است از زمان بلوغ نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1276 ـ اگر محلّى دو راه داشته باشد، یک راه آن کمتر از هشت فرسخ و راه دیگر آن هشت فرسخ یا بیشتر باشد، چنانچه انسان از راهى که هشت فرسخ است به آنجا برود، باید نماز را شکسته بخواند و اگر از راهى که هشت فرسخ نیست برود، باید تمام بخواند.
مسأله 1277 ـ اگر شهر دیوار دارد، باید ابتداى هشت فرسخ را از دیوار شهر حساب کند و اگر دیوار ندارد باید از خانههاى آخر شهر حساب نماید.
شرط دوم
آن که از اوّل مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، یعنى بداند هشت فرسخ مىرود پس اگر به جایى که کمتر از هشت فرسخ است مسافرت کند و بعد از رسیدن به آنجا قصد کند جایى برود که با مقدارى که آمده هشت فرسخ شود، چون از اوّل قصد هشت فرسخ را نداشته، باید نماز را تمام بخواند. ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود یا چهار فرسخ برود و به وطنش یا به جایى که مىخواهد ده روز بماند برگردد، به شرطى که هر کدام از رفت و برگشت از چهار فرسخ کمتر نباشد باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1278 ـ کسى که نمىداند سفرش چند فرسخ است، مثلاً براى پیدا کردن گمشدهاى مسافرت مىکند و نمىداند که چه مقدار باید برود تا آن را پیدا کند، باید نماز را تمام بخواند. ولى در برگشتن، چنانچه تا وطنش یا جایى که مىخواهد ده روز در آن جا بماند، هشت فرسخ یا بیشتر باشد، باید نماز را شکسته بخواند. و نیز اگر در بین رفتن قصد کند که چهار فرسخ برود و برگردد، چنانچه هر کدام از رفتن و برگشتن از چهار فرسخ کمتر نباشد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1279 ـ مسافر در صورتى باید نماز را شکسته بخواند که تصمیم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس کسى که از شهر بیرون مىرود و مثلاً قصدش این است که اگر رفیق پیدا کند، سفر هشت فرسخى برود چنانچه اطمینان دارد که رفیق پیدا مىکند، باید نماز را شکسته بخواند و اگر اطمینان ندارد، باید تمام بخواند.
مسأله 1280 ـ کسى که قصد هشت فرسخ دارد، اگرچه در هر روز مقدار کمىراه برود وقتى به جایى برسد که نتواند مردم شهر را ببیند یا صداى اذان را بشنود، باید نماز را شکسته بخواند. ولى اگر در هر روز مقدار خیلى کمى راه برود که عرفاً نگویند مسافر است، باید نمازش را تمام بخواند و احتیاط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1281 ـ کسى که در سفر به اختیار دیگرى است، مانند خدمهاى که با کاروان مسافرت مىکند چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1282 ـ کسى که در سفر به اختیار دیگرى است، اگر بداند یا گمان داشته باشد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا مىشود و بر مىگردد، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1283 ـ کسى که در سفر به اختیار دیگرى است، اگر شک دارد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا مىشود یا نه، باید نماز را تمام بخواند. و نیز اگر شک او از این جهت است که احتمال مىدهد مانعى براى سفر او پیش آید، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد باید نمازش را تمام بخواند.
شرط سوم
آن که در بین راه از قصد خود برنگردد، پس اگر پیش از رسیدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد یا مردّد شود، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1284 ـ اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود، چنانچه تصمیم داشته باشد که همانجا بماند یا بعد از ده روز برگردد، یا در برگشتن و ماندن مردّد باشد، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1285 ـ اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصمیم داشته باشد که برگردد باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1286 ـ اگر براى رفتن به محلّى حرکت کند و بعد از رفتن مقدارى از راه بخواهد جاى دیگرى برود، چنانچه از محلّ اوّلى که حرکت کرده تا جایى که مىخواهد برود، به تنهایى یا به ضمیمه برگشت، هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1287 ـ اگر بعد از طىّ چهار فرسخ مردّد شود که بقیه راه را برود یا نه و در موقعى که مردّد است چه راه برود یا راه نرود و بعد تصمیم بگیرد که بقیه راه را برود، باید تا آخر مسافرت نماز را شکسته بخواند به شرطى که اگر در حال مردّد بودن راه رفته باقیمانده راه چهار فرسخ باشد.
مسأله 1288 ـ اگر پیش از آن که به هشت فرسخ برسد، مردّد شود که بقیه راه را برود یا نه و در موقعى که مردّد است مقدارى راه برود و بعد تصمیم بگیرد که هشت فرسخ دیگر برود، یا چهار فرسخ برود و برگردد یا مقدارى راه برود که با مقدار راه قبل از مردّد شدن، روى هم هشت فرسخ بشود، تا آخر مسافرت باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1289 ـ اگر پیش از آن که به هشت فرسخ برسد، مردّد شود که بقیه راه را برود یا نه و در موقعى که مردّد است مقدارى راه برود و بعد تصمیم بگیرد که بقیه راه را برود، چنانچه باقیمانده سفر او با مقدار راه قبل از مردّد شدن روى هم هشت فرسخ باشد باید نماز را شکسته بخواند.
شرط چهارم
آن که نخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ، از وطن خود بگذرد، یا ده روز یا بیشتر در جایى بماند؛ پس کسى که مىخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ، از وطنش بگذرد یا ده روز در محلّى بماند، باید نماز را تمام بخواند
مسأله 1290 ـ کسى که نمىداند پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش مىگذرد یا نه، یا ده روز در محلّى مىماند یا نه، باید نماز را تمام بخواند، ولى اگر این تردید در وسط سفر حاصل شود نمازش شکسته مىباشد.
مسأله 1291 ـ کسى که مىخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ، از وطنش بگذرد، یا ده روز در محلّى بماند و نیز کسى که مردّد است که از وطنش بگذرد، یا ده روز در محلّى بماند، اگر از ماندن ده روز یا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم باید نماز را تمام بخواند. ولى اگر باقیمانده راه هشت فرسخ باشد، یا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد، باید نماز را شکسته بخواند.
شرط پنجم
آن که براى کار حرام سفر نکند و اگر براى کار حرامى مانند دزدى سفر کند، باید نماز را تمام بخواند. و همچنین است اگر خود سفر حرام باشد، مثل آن که ضررى که شرعا اقدام بر آن حرام باشد، براى او داشته باشد، یا زن بدون اجازه شوهر سفرى برود که بر او واجب نباشد و موجب ضایع شدن حق شوهرش شود ولى اگر مثل سفر حج واجب باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1292 ـ سفر غیر واجبى که اسباب اذیت پدر و مادر باشد حرام است و انسان باید در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگیرد.
مسأله 1293 ـ کسى که سفر او حرام نیست و براى کار حرام هم سفر نمىکند، اگرچه در سفر، معصیتى انجام دهد، مثلاً غیبت کند یا شراب بخورد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1294 ـ اگر براى آن که کار واجبى را ترک کند مسافرت نماید نمازش تمام است، پس کسى که بدهکار است اگر بتواند بدهى خود را بدهد و طلبکار هم مطالبه کند، چنانچه در سفر نتواند بدهى خود را بدهد و براى فرار از دادن بدهى مسافرت نماید باید نماز را تمام بخواند ولى اگر به قصد ترک واجب مسافرت نکند، باید نماز را شکسته بخواند و احتیاط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1295 ـ اگر سفر او سفر حرام نباشد، ولى وسیله نقلیه او غصبى باشد یا در زمین غصبى مسافرت کند، نمازش شکسته است.
مسأله 1296 ـ کسى که با ظالم مسافرت مىکند، اگر ناچار نباشد و مسافرت او کمک به ظالم در ظلمش باشد، باید نماز را تمام بخواند و اگر ناچار باشد یا مثلاً براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت کند، نمازش شکسته است.
مسأله 1297 ـ اگر به قصد تفریح و گردش مسافرت کند، حرام نیست و باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1298 ـ اگر براى لهو و خوش گذرانى به شکار رود، نماز در زمان رفتن تمام است و در زمان برگشتن اگر به حدّ مسافت شرعى باشد نمازش قصر است و چنانچه براى تهیه معاش به شکار رود، نمازش شکسته است و اگر براى کسب و زیاد کردن مال برود، نمازش تمام است و احتیاط مستحب آن است که شکسته هم بخواند، ولى باید روزه بگیرد.
مسأله 1299 ـ کسى که براى معصیت سفر کرده، موقعى که از سفر برمىگردد اگر برگشتن او به حدّ مسافت شرعى باشد باید نمازش را شکسته بخواند، خواه توبه کرده باشد یا توبه نکرده باشد.
مسأله 1300 ـ کسى که سفر او سفر معصیت است، اگر در بین راه از قصد معصیت برگردد، چنانچه باقیمانده راه هشت فرسخ باشد، یا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1301 ـ کسى که براى معصیت سفر نکرده، اگر در بین راه قصد کند که بقیه راه را براى معصیت برود، باید نماز را تمام بخواند ولى نمازهایى را که شکسته خوانده صحیح است.
شرط ششم
آن که از صحرانشینهایى نباشد که در بیابانها گردش مىکنند و هر جا آب و خوراک براى خود و حشمشان پیدا کنند مىمانند و بعد از چندى به جاى دیگر مىروند و صحرانشینها در این مسافرتها باید نماز را تمام بخوانند.
مسأله 1302 ـ اگر یکى از صحرانشینها براى پیدا کردن منزل و چراگاه حیواناتشان سفر کند، چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند البته در صورتى که با بار و بنه مسافرت نکند و الاّ تمام بخواند.
مسأله 1303 ـ اگر صحرانشین براى زیارت یا حج یا تجارت و مانند اینها مسافرت کند، باید نماز را شکسته بخواند به شرطى که عنوان خانه بدوش در این سفر بر او صدق نکند.
شرط هفتم
آن که شغل او یا مقدّمه شغلش مسافرت نباشد، بنابراین شتردار و راننده و چوبدار و کشتیبان و مانند اینها، اگرچه براى بردن اثاثیه منزل خود مسافرت کنند باید نماز را تمام بخوانند.
مسأله 1304 ـ کسى که شغلش مسافرت است اگر براى کار دیگرى مثلاً براى زیارت یا حج مسافرت کند، باید نماز را شکسته بخواند. ولى اگر مثلاً شوفر، اتومبیل خود را براى زیارت کرایه بدهد و در ضمن خودش هم زیارت کند، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1305 ـ کسى که شغل او مدیریت کاروان زیارتى و گردشگرى است چنانچه دائما در حال سفر باشد به این صورت که ده روز در یک جا نمىماند باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1306 ـ کسى که در مقدارى از سال شغلش مسافرت است، مثل رانندهاى که فقط در تابستان یا زمستان کار مىکند باید در سفرى که مشغول به کارش هست نماز را تمام بخواند.
مسأله 1307 ـ راننده و دوره گردى که در دو سه فرسخى شهر رفت و آمد مىکند، چنانچه اتّفاقا سفر هشت فرسخى برود، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1308 ـ کسى که شغل یا مقدّمه شغلش مسافرت است اگر ده روز یا بیشتر در وطن خود بماند، چه از اوّل قصد ماندن ده روز را داشته باشد، چه بدون قصد بماند، باید در سفر اوّلى که بعد از ده روز مىرود، نماز را شکسته بخواند؛ غیر از راننده که احتیاط مستحب در جمع است.
مسأله 1309 ـ کسى که شغل یا مقدّمه شغلش مسافرت است، اگر در غیر وطن خود با قصد، ده روز بماند در سفر اوّلى که بعد از ده روز مىرود باید نماز را شکسته بخواند گرچه احتیاط مستحب در جمع است.
مسأله 1310 ـ کسى که شغلش مسافرت است، اگر شک کند که در وطن خود یا جاى دیگر ده روز مانده یا نه، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1311 ـ کسى که در شهرها سیاحت مىکند و براى خود وطنى اختیار نکرده، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1312 ـ کسى که شغلش مسافرت نیست، اگر مثلاً در شهرى یا در دهىجنسى دارد که براى حمل آن مسافرتهاى پى در پى مىکند، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1313 ـ کسى که از وطنش صرف نظر کرده و مىخواهد وطن دیگرى براى خود اختیار کند، اگر شغلش مسافرت نباشد باید در مسافرت نماز را شکسته بخواند.
شرط هشتم
آن که به حدّ ترخّص برسد یعنى از وطنش به قدرى دور شود که مردم شهر را نبیند و آنها هم او را نبینند یا صداى اذان آن را نشنود ولى باید در هوا، غبار یا چیز دیگرى نباشد که مانع دیدن شود.
مسأله 1314 ـ مسافرى که به وطنش برمىگردد، وقتى به جایى برسد که بتواند مردم شهر را ببیند، باید نماز را تمام بخواند ولى مسافرى که مىخواهد ده روز در محلّى بماند، وقتى به جایى برسد که بتواند مردم شهر را ببیند، بنابر احتیاط مستحب نماز را تأخیر بیندازد تا به منزل برسد، یا نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1315 ـ اگر به قدرى دور شود که نداند صدایى را که مىشنود صداى اذان است یا صداى دیگرى، باید نماز را شکسته بخواند. ولى اگر بفهمد اذان مىگویند و کلمات آن را تشخیص ندهد، باید تمام بخواند.
مسأله 1316 ـ اگر به قدرى دور شود که اذان خانهها را نشنود ولى اذان شهر را که معمولاً در جاى بلند بدون بلندگو مىگویند بشنود، نباید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1317 ـ اگر به جایى برسد که اذان شهر را که معمولاً در جاى بلند مىگویند نشنود ولى اذانى را که در جاى خیلى بلند مىگویند بشنود، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1318 ـ اگر چشم یا گوش او یا صداى اذان، غیر معمولى باشد، در محلّى باید نماز را شکسته بخواند که چشم معمولى مردم شهر را نبیند و گوش معمولى صداى اذان معمولى را نشنود.
مسأله 1319 ـ اگر بخواهد در محلّى نماز بخواند که شک دارد به حدّ ترخّص یعنى جایى که مردم شهر را نبیند و مردم هم او را نبینند، رسیده یا نه، باید نماز را تمام بخواند. و در موقع برگشتن اگر شک کند که به حدّ ترخّص رسیده یا نه، باید شکسته بخواند. و چون در بعضى موارد اشکال پیدا مىکند باید یا آنجا نماز نخواند یا هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1320 ـ مسافرى که در سفر از وطن خود عبور مىکند، وقتى به جایىبرسد که مردم وطن خود را ببیند یا صداى اذان آنها را بشنود، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1321 ـ مسافرى که در بین مسافرت به وطنش رسیده، تا وقتى در آنجا هست باید نماز را تمام بخواند، ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، یا چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، وقتى به جایى برسد که مردم وطن را نبیند یا صداى اذان آنهارا نشنود، باید نماز را شکسته بخواند.
موارد اتمام نماز در سفر
مسأله 1322 ـ محلّى را که انسان براى اقامت و زندگى خود اختیار کرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را براى زندگى اختیار کرده باشد؛ پس وطن انسان جایى است که عرفاً آنجا را وطن شخص بدانند.
مسأله 1323 ـ اگر قصد دارد در محلّى که وطن اصلیش نیست مدّتى بماند و بعد بجاى دیگر رود، اگر به مقدارى بماند که عرفاً آنجا را وطن او حساب مىکنند، حکم وطن دارد.
مسأله 1324 ـ جایى را که انسان محلّ زندگى قرار داده و ماندن را محدود به مدّت معیّنى نکرده است، اگر چه قصد نداشته باشد که همیشه در آنجا بماند، وطن او حساب مىشود.
مسأله 1325 ـ کسى که در دو محل زندگى مىکند، مثلاً شش ماه در شهرى و شش ماه در شهر دیگر مىماند، هر دو وطن اوست. و اگر بیشتر از دو محل را براى زندگى خود اختیار کرده باشد، اشکال ندارد و وطن او حساب مىشود.
مسأله 1326 ـ کسى که در محلّى مالک منزل مسکونى است اگر شش ماه متّصل با قصد در آنجا بماند، تا وقتى که آن منزل مال اوست هر وقت در مسافرت به آنجا برسد، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1327 ـ اگر به جایى برسد که وطن او بوده و از آنجا صرف نظر کرده نباید نماز را تمام بخواند، اگرچه وطن دیگرى هم براى خود اختیار نکرده باشد.
مسأله 1328 ـ مسافرى که قصد دارد، ده روز پشت سر هم در محلّى بماند، یا مىداند که بدون اختیار ده روز در محلّى مىماند، در آن محل باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1329 ـ مسافرى که مىخواهد ده روز در محلّى بماند، لازم نیست قصد ماندن شب اوّل یا شب یازدهم را داشته باشد و همین که قصد کند از اذان صبح روز اوّل تا غروب روز دهم بماند باید نماز را تمام بخواند و همچنین اگر مثلاً قصدش این باشد که از ظهر روز اوّل تا ظهر روز یازدهم بماند، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1330 ـ مسافرى که مىخواهد ده روز در محلّى بماند، در صورتى باید نماز را تمام بخواند که بخواهد تمام ده روز را در یک جا بماند پس اگر بخواهد مثلاً ده روز در نجف و کوفه یا در تهران و کرج بماند، باید نماز را شکسته بخواند، ولى اگر بخواهد در چند جا اقامت کند که فاصله کمى دارند مثلاً یکى دو کیلومتر یا بیشتر، به طورى که بگویند او مسافر نیست، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1331 ـ مسافرى که مىخواهد ده روز در محلّى بماند، اگر از اوّل قصد داشته باشد که در بین ده روز چند ساعتى به اطراف آنجا برود چنانچه کمتر از چهار فرسخ برود به صورتى که بگویند در آن محل اقامت دارد، در همه ده روز باید نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1332 ـ مسافرى که تصمیم ندارد ده روز در جایى بماند مثلاً قصدش این است که اگر رفیقش بیاید، یا منزل خوبى پیدا کند، ده روز بماند، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1333 ـ کسى که تصمیم دارد ده روز در محلّى بماند، اگرچه احتمال بدهد که براى ماندن او مانعى برسد، در صورتى که مردم به احتمال او اعتنایىنکنند، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1334 ـ اگر مسافر بداند که مثلاً ده روز یا بیشتر به آخر ماه مانده و قصد کند که تا آخر ماه در جایى بماند، باید نماز را تمام بخواند ولى اگر نداند تا آخر ماه چه قدر مانده و قصد کند که تا آخر ماه بماند باید نماز را شکسته بخواند اگرچه از موقعى که قصد کرده تا آخر ماه ده روز یا بیشتر باشد.
مسأله 1335 ـ اگر مسافر قصد کند ده روز در محلّى بماند، چنانچه پیش از خواندن یک نماز چهار رکعتى از ماندن منصرف شود، یا مردّد شود که در آنجا بماند یا بجاى دیگر برود، باید نماز را شکسته بخواند و اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتى حتّى اگر نماز قضاى همان محل باشد، از ماندن منصرف شود، یا مردّد شود، تا وقتىدر آنجا هست، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1336 ـ مسافرى که قصد کرده ده روز در محلّى بماند، اگر روزه بگیرد و بعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود، چنانچه یک نماز چهار رکعتىخوانده باشد، روزهاش صحیح است و تا وقتى در آنجا هست باید نمازهاى خود را تمام بخواند و اگر یک نماز چهار رکعتى نخوانده باشد روزه آن روزش صحیح است، امّا نمازهاى خود را باید شکسته بخواند و روزهاى بعد هم نمىتواند روزه بگیرد.
مسأله 1337 ـ مسافرى که قصد کرده ده روز در محلّى بماند، اگر از ماندن منصرف شود و شک کند پیش از آن که از قصد ماندن برگردد، یک نماز چهار رکعتى خوانده یا نه، باید نمازهاى خود را شکسته بخواند.
مسأله 1338 ـ اگر مسافر به نیّت این که نماز را شکسته بخواند، مشغول نماز شود و در بین نماز تصمیم بگیرد که ده روز یا بیشتر بماند، باید نماز را چهار رکعتى تمام نماید.
مسأله 1339 ـ مسافرى که قصد کرده ده روز در جایى بماند، اگر در بین نماز چهار رکعتى از قصد خود برگردد، چنانچه مشغول رکعت سوم نشده، باید نماز را دو رکعتى تمام نماید و بقیه نمازهاى خود را شکسته بخواند و اگر مشغول رکعت سوم شده نمازش باطل است و تا وقتى در آنجا هست باید نماز را شکسته بخواند اگرچه داخل در رکوع رکعت سوم شده باشد.
مسأله 1340 ـ مسافرى که قصد کرده ده روز در محلّى بماند، اگر بیشتر از ده روز در آنجا بماند، تا وقتى مسافرت نکرده، باید نمازش را تمام بخواند و لازم نیست دوباره قصد ماندن ده روز کند.
مسأله 1341 ـ مسافرى که قصد کرده ده روز در محلّى بماند، باید روزه واجب معیّن را بگیرد و مىتواند روزه مستحبّى را هم بجا آورد و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.
مسأله 1342 ـ مسافرى که قصد کرده ده روز در جایى بماند اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتى بخواهد به جایى که کمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد به محلّ اقامت خود، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1343 ـ مسافرى که قصد کرده ده روز در جایى بماند، اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتى بخواهد به جاى دیگر که کمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آنجا بماند، باید در رفتن و در جایى که قصد ماندن ده روز کرده، نمازهاى خود را تمام بخواند. ولى اگر جایى که مىخواهد برود هشت فرسخ یا بیشتر باشد باید موقع رفتن، نمازهاى خود را شکسته بخواند و چنانچه در آنجا قصد ماندن ده روز کرد، نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1344 ـ مسافرى که قصد کرده ده روز در محلّى بماند اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتى بخواهد به جایى که کمتر از چهار فرسخ است برود، چنانچه مردّد باشد که به محلّ اوّلش برگردد یا نه، یا به کلّى از برگشتن به آنجا غافل باشد، یا بخواهد برگردد ولى مردّد باشد که ده روز در آنجا بماند یا نه، یا آن که از ده روز ماندن در آنجا و مسافرت از آنجا غافل باشد، باید از وقتى که مىرود تا بر مىگردد و بعد از برگشتن، نمازهاى خود را تمام بخواند.
مسأله 1345 ـ اگر به خیال این که رفقایش مىخواهند ده روز در محلّى بمانند، قصد کند که ده روز در آنجا بماند و بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتى بفهمد که آنها قصد نکردهاند، اگرچه خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدّتى که در آنجا هست، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1346 ـ اگر مسافر بعد از رسیدن به هشت فرسخ سى روز در محلّى بماند و در تمام سى روز در رفتن و ماندن مردّد باشد، بعد از گذشتن سى روز اگرچه مقدار کمى در آنجا بماند، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 1347 ـ مسافرى که مىخواهد نه روز یا کمتر در محلّى بماند، اگر بعد از آن که نه روز یا کمتر در آنجا ماند، بخواهد دوباره نه روز دیگر یا کمتر بماند همین طور تا سى روز، روز سى و یکم باید نماز را تمام بخواند.
مسائل متفرّقه
مسأله 1348 ـ مسافر مىتواند در تمام شهر مکّه و مدینه نمازش را تمام بخواند؛ اگرچه تمام خواندن در غیر مسجد الحرام و مسجد پیغمبر9 خلاف احتیاط مستحب است و همچنین مسافر مىتواند در مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند، و نیز مىتواند در حرم و رواق حضرت سیدالشهداء7 بلکه در تمام روضه مقدّسه نماز را تمام بخواند؛ اگر چه احتیاط آن است که در رواقها و صحن ها نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1349 ـ کسى که مىداند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند، اگر در غیر چهار مکانى که در مسأله پیش گفته شد عمداً تمام بخواند، نمازش باطل است.
مسأله 1350 ـ کسى که مىداند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند، اگر فراموش کند و بدون توجّه و به طور عادت تمام بخواند در صورتى که وقت داشته باشد، نمازش را دوباره بخواند، ولى اگر وقت گذشته باشد قضا لازم نیست.
مسأله 1351 ـ مسافرى که نمىداند باید نماز را شکسته بخواند، اگر تمام بخواند نمازش صحیح است.
مسأله 1352 ـ مسافرى که مىداند باید نماز را شکسته بخواند اگر بعضى از خصوصیات آن را نداند، مثلاً نداند که در سفر هشت فرسخى باید شکسته بخواند، چنانچه تمام بخواند در صورتى که وقت باقى است باید نماز را شکسته بخواند و اگر وقت گذشته باید شکسته قضا نماید.
مسأله 1353 ـ مسافرى که مىداند باید نماز را شکسته بخواند، اگر به گمان این که سفر او کمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند، وقتى بفهمد که سفرش هشت فرسخ بوده، نمازى را که تمام خوانده باید دوباره شکسته بخواند و اگر وقت هم گذشته باید شکسته قضا نماید.
مسأله 1354 ـ کسى که باید نماز را تمام بخواند، اگر شکسته بجا آورد در هر صورت نمازش باطل است.
مسأله 1355 ـ اگر مشغول نماز چهار رکعتى شود و در بین نماز یادش بیاید که مسافر است، یا ملتفت شود که سفر او هشت فرسخ است یا متوجّه شود که نماز مسافر شکسته است، چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته، باید نماز را دو رکعتى تمام کند و اگر به رکوع رکعت سوم رفته نمازش باطل است. و در صورتى که به مقدار خواندن یک رکعت هم وقت داشته باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1356 ـ اگر مسافر بعضى از خصوصیات نماز مسافر را نداند مثلاً نداند که اگر چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد باید شکسته بخواند چنانچه به نیّت نماز چهار رکعتى مشغول نماز شود و پیش از رکوع رکعت سوم مسأله را بفهمد باید نماز را دو رکعتى تمام کند و اگر در رکوع رکعت سوم یا بعد از آن ملتفت شود نمازش باطل است و در صورتى که به مقدار یک رکعت از وقت هم مانده باشد باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1357 ـ مسافرى که باید نماز را تمام بخواند اگر بواسطه ندانستن مسأله به نیّت نماز دو رکعتى مشغول نماز شود و در بین نماز مسأله را بفهمد، باید نماز را چهار رکعتى تمام کند.
مسأله 1358 ـ مسافرى که نماز نخوانده، اگر پیش از تمام شدن وقت به وطنش برسد، یا به جایى برسد که مىخواهد ده روز در آنجا بماند، باید نماز را تمام بخواند و کسى که مسافر نیست، اگر در اوّل وقت نماز نخواند و مسافرت کند، در سفر باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1359 ـ اگر از مسافرى که باید نماز را شکسته بخواند نماز ظهر یا عصر یا عشا قضا شود، باید آن را دو رکعتى قضا نماید، اگر چه در وطن بخواهد قضاى آن را بجا آورد. و اگر از کسى که مسافر نیست یکى از این سه نماز قضا شود، باید چهار رکعتى قضا نماید، اگرچه در سفر بخواهد آن را قضا نماید.
مسأله 1360 ـ مستحب است مسافر بعد از هر نمازى که شکسته مىخواند سى مرتبه بگوید: «سُبحانَ ًَُُِِاللهِ وَالْحَمدُ ًَُُِِلِلهَََُُُِِِِِِ وَ لااِلٰهَ اِلّا ًَُُِِاللهُُ وَ اللّهُُ اَکبَرُ». و در تعقیب نماز ظهر و عصر و عشا بیشتر سفارش شده است. بلکه بهتر است در تعقیب این سه نماز شصت مرتبه بگوید.
مسأله 1361 ـ حکم مسافر نسبت به شهرهاى بزرگ و غیر آن فرقى نمىکند.