سفته
مسأله 2930 ـ سفته دو قسم است: اوّل ـ سفته حقیقى که شخص بدهکار در مقابل بدهى خود، سفته بدهد. دوم ـ سفته دوستانه که شخص به دیگرى مىدهد بدون آن که در مقابلش بدهکارى داشته باشد.
مسأله 2931 ـ سفته حقیقى را اگر کسى از بدهکار بگیرد که با دیگرى معامله کند به مبلغى کمتر، حرام و باطل است.
مسأله 2932 ـ سفته پول نیست و معامله به خود آن واقع نمىشود بلکه پول، اسکناس است و معامله به آن واقع مىشود و سفته، برات و قبض است و چکهاى تضمینى که در ایران متداول است مثل اسکناس پول است و خرید و فروش نقدى و بدون مدّت آن به زیاد و کم مانع ندارد.
مسأله 2933 ـ سفته دوستانه را که شخص مىدهد به دیگرى که نزد ثالثى تنزیل کند و شخص ثالث، در موعد مقرّر حقّ رجوع داشته باشد به صاحب سفته که شخص اوّل است به چند وجه مىتوان تصحیح نمود:
اوّل ـ آن که برگشت این امر به این باشد که شخص اوّل، شخص دوم را وکیل نمود که در ذمّه او با شخص سوم معامله کند و به عهده او مقدارى اسکناس را که همان مقدار سفته است بفروشد به معادل همان مقدار و شخص دوم پولى را که گرفته است وکیل باشد به قرض بردارد و شخص اوّل که قرض دهنده است در موعدى که قرار مىدهند، براى مطالبه قرض به شخص دوم رجوع کند، بنابر این پس از معامله صاحب اوّل سفته که بدهکار نبود واقعا، بدهکار مىشود به شخص سوم، و پس از قرض نمودن شخص دوم، مقدارى را که از شخص سوم گرفته است به صاحب اوّل سفته بدهکار مىشود، بنابر این پس از معامله شخص سوم در موعد مقرّر مىتواند به شخص اوّل رجوع کند و طلب خود را بگیرد و شخص اوّل پس از قرض مىتواند به شخص دوم در موعد مقرّر رجوع کند و طلب خود را بگیرد و اگر متعارف در این سفتهها آن است که اگر شخص اوّل، طلب را نداد شخص سوم مىتواند به شخص دوم رجوع کند، با توجّه به این امر شرط ضمنى است و مىتواند رجوع کند.
وجه دوم ـ آن که دادن سفته دوستانه را به شخص دوم براى اینکه با شخص سوم معامله کند و شخص سوم هم حق داشته باشد رجوع کند به دومى، موجب دو امر است. یکى آن که به واسطه دادن سفته، گیرنده صاحب اعتبار مىشود نزد سومى، از این جهت با خود او معامله مىکند و بدهکارش مىشود. دوم: آن که به واسطه معهود بودن در نزد این اشخاص، شخص اوّل ملتزم مىباشد که مقدار معلوم را اگر شخص دوم ندهد، او بدهد، بنابراین پس از معامله، شخص سوم در موعد مقرّر مىتواند به شخص دوم رجوع کند و چون این امر معهود است، قراردادهاى ضمنى است و مانع ندارد، و بعض وجوه دیگر نیز براى صحّت متصوّر مىباشد.
مسأله 2934 ـ چون متعارف است در معاملات بانکى و تجارى که هر کس امضاء او در سفته باشد، حقّ رجوع به او هست اگر سفته دهنده بدهکارى خود را ندهد، بنابر این قرارداد ضمنى بر این امر است در ضمن معامله و لازم است مراعات آن، لکن اگر طرف معامله اطّلاع بر این معهودیت نداشته باشد نمىشود به او رجوع کرد.
مسأله 2935 ـ اگر براى تأخیر بدهکارى، طلبکار چه بانک یا غیر آن چیزى از بدهکار بگیرد حرام است، اگرچه بدهکار راضى به آن شود.
مسأله 2936 ـ در مثل اسکناس و سایر پولهاى کاغذى مثل دلار رباى غیر قرضى تحقّق پیدا نمىکند و جایز است معاوضه نقدى بعض آنها را با بعض به زیاده و کم، و در معاوضه نسیه بعض آنها را با بعض به زیاده و کم، در صورتى بىاشکال است که زیاده و کم به حساب مدّت نسیه نباشد و امّا رباى قرضى در تمام آنها تحقّق پیدا مىکند و جایز نیست قرض دادن ده تومان به دوازده توان.