احکام غصب
غصب آن است که انسان از روى ظلم، بر مال یا حقّ کسى مسلّط شود و این یکى از گناهان بزرگ است، که اگر کسى انجام دهد، در قیامت به عذاب سخت گرفتار مىشود. از حضرت پیغمبر اکرم9 روایت شده است که «هر کس یک وجب زمین از دیگرى غصب کند، در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن مثل طوق به گردن او مىاندازند». و نیز فرمودهاند: «اگر کسى بدون حق، زمینى را بگیرد، او را وادار مىکنند که خاک آن زمین را تا محشر حمل نماید».
مسأله 2628 ـ اگر انسان نگذارد مردم از مسجد و مدرسه و پل و جاهاى دیگرى که براى عموم ساخته شده استفاده کنند، حقّ آنان را غَصب نموده، و همچنین است بنابر احتیاط اگر جایى را در مسجد که قبلاً دیگرى به آن پیشى گرفته است تصرّف کند.
مسأله 2629 ـ چیزى را که انسان پیش طلبکار گرو مىگذارد، باید پیش او بماند که اگر طلب او را ندهد طلب خود را از آن به دست آورد؛ پس اگر پیش از آن که طلب او را بدهد آن چیز را از او به زور بگیرد، حقّ او را غصب کرده است و باید فوراً برگرداند.
مسأله 2630 ـ مالى را نزد کسى گرو گذاشتهاند، اگر دیگرى غصب کند، صاحب مال و طلبکار مىتوانند چیزى را که غصب کرده از او مطالبه نمایند و چنانچه آن چیز را از او بگیرند، باز هم در گرو است و اگر آن چیز از بین برود و عوض آن را بگیرند، آن عوض هم مثل خود آن چیز گرو مىباشد.
مسأله 2631 ـ اگر انسان چیزى را غصب کند، باید به صاحبش برگرداند و اگر آن چیز از بین برود باید عوض آن را به او بدهد.
مسأله 2632 ـ اگر از چیزى که غصب کرده منفعتى به دست آید مثلاً از گوسفندى که غصب کرده، برّهاى پیدا شود، مال صاحب مال است و نیز کسىکه مثلاً خانهاى را غصب کرده، اگرچه در آن ننشیند، باید اجاره آن را بدهد.
مسأله 2633 ـ اگر از بچّه یا دیوانه چیزى را غصب کند، باید آن را به ولىّ او بدهد و اگر از بین رفته، باید عوض آن را بدهد، و اگر به خود بچّه یا دیوانه بدهد و از بین برود ضامن است.
مسأله 2634 ـ هرگاه دو نفر به اتّفاق هم مالى را غصب کنند، هرکدام آنان ضامن قسمتى از آن مال است، پس اگر دو نفر باشند هر کدام نصف و اگر سه نفر باشند هرکدام ثلث آن را ضامن است اگرچه هر یک به تنهایى مىتوانسته آن را غصب کند.
مسأله 2635 ـ اگر چیزى را که غصب کرده با چیز دیگرى مخلوط کند مثلاً گندمى را که غصب کرده با جو مخلوط نماید، چنانچه جدا کردن آنها ممکن است اگرچه زحمت داشته باشد، باید جدا کند و به صاحبش برگرداند.
مسأله 2636 ـ اگر شخصى قطعه طلاى ساخته شدهاى مانند گوشواره را غصب کند و آن را آب نماید، باید آن را با تفاوت قیمتش پیش از آب کردن و پس از آن به صاحبش بدهد، و چنانچه براى اینکه تفاوت قیمت را ندهد، بگوید آن را مثل اوّلش مىسازم مالک مجبور نیست قبول نماید، و نیز مالک نمىتواند او را مجبور کند که آن را مثل اوّلش بسازد، فقط مىتواند تفاوت قیمت را بگیرد.
مسأله 2637 ـ اگر در چیزى که غصب کرده طورى تغییر ایجاد کند که از اوّلش بهتر شود مثلاً از طلایى که غصب کرده گوشواره بسازد، چنانچه صاحب مال بگوید مال را به همین صورت بده، باید به او بدهد و نمىتواند براى زحمتىکه کشیده مزد بگیرد بلکه بدون اجازه مالک حق ندارد آن را به صورت اوّلش درآورد و اگر بدون اجازه او آن چیز را مثل اوّلش کند، باید مزد ساختن آن را هم به صاحبش بدهد و در صورتى که مزد ساختن کمتر از تفاوت ساخته و نساخته باشد تفاوت قیمت را هم باید بدهد.
مسأله 2638 ـ اگر چیزى را که غصب کرده به طورى تغییر دهد که از اوّلش بهتر شود و صاحب مال بگوید باید آن را به صورت اوّل درآورى، واجب است آن را به صورت اوّلش درآورد و چنانچه قیمت آن بواسطه تغییر دادن، از اوّلش کمتر شود، باید تفاوت آن را به صاحبش بدهد، پس طلایى را که غصب کرده اگر گوشواره بسازد و صاحب آن بگوید باید به صورت اوّلش درآورى، در صورتى که بعد از آب کردن، قیمت آن از پیش از گوشواره ساختن کمتر شود، باید تفاوت آن را بدهد.
مسأله 2639 ـ اگر در زمینى که غصب کرده، زراعت کند یا درخت بنشاند زراعت و درخت و میوه آن مال خود اوست و چنانچه صاحب زمین راضىنباشد که زراعت و درخت در زمین بماند، کسى که غصب کرده باید فوراً زراعت یا درخت خود را اگرچه ضرر نماید از زمین بکند و نیز باید اجاره زمین را در مدّتى که زراعت و درخت در آن بوده به صاحب زمین بدهد و خرابیهایى را که در زمین پیدا شده درست کند مثلاً جاى درختها را پُر نماید، و اگر بواسطه اینها قیمت زمین از اوّلش کمتر شود باید تفاوت آن را هم بدهد و نمىتواند صاحب زمین را مجبور کند که زمین را به او بفروشد، یا اجاره دهد و نیز صاحب زمین نمىتواند او را مجبور کند که درخت یا زراعت را به او بفروشد.
مسأله 2640 ـ اگر صاحب زمین راضى شود که زراعت و درخت در زمین او بماند، کسى که آن را غصب کرده، لازم نیست درخت و زراعت را بکند ولىباید اجاره آن زمین را از وقتى که غصب کرده تا وقتى که صاحب زمین راضى شده بدهد.
مسأله 2641 ـ اگر چیزى را که غصب کرده از بین برود، در صورتى که مثل گاو و گوسفند باشد که قیمت اجزاى آن با هم فرق دارد مثلاً گوشت آن یک قیمت و پوست آن قیمت دیگر دارد، باید قیمت آن را بدهد و چنانچه قیمت بازار آن فرق کرده باشد، باید قیمت روزى را که مىخواهد بپردازد بدهد، و احتیاط مستحب آن است که بالاترین قیمت از روز غصب تا روز پرداخت را بدهد.
مسأله 2642 ـ اگر چیزى را که غصب کرده و از بین رفته مانند گندم و جو باشد که قیمت اجزایش با هم فرق ندارد، باید مثل همان چیزى را که غصب کرده بدهد، ولى چیزى را که مىدهد باید خصوصیاتش مثل چیزى باشد که آن را غصب کرده و از بین رفته است.
مسأله 2643 ـ اگر چیزى را که مثل گوسفند قیمت اجزاى آن با هم فرق دارد غصب نماید و از بین برود، چنانچه قیمت بازار آن فرق نکرده باشد ولى در مدّتى که پیش او بوده مثلاً چاق شده باشد، اگر این چاقى در اثر رسیدگى بهتر غاصب نباشد باید قیمت وقتى را که چاق بوده بدهد، ولى اگر در اثر رسیدگى او باشد لازم نیست این افزایش قیمتى که در اثر چاقى حاصل شده بود بپردازد.
مسأله 2644 ـ اگر چیزى را که غصب کرده دیگرى از او غصب نماید و از بین برود، صاحب مال مىتواند عوض آن را از هر کدام آنان بگیرد و اگر از اوّلىبگیرد، مىتواند اوّلى از دومى مطالبه کند، ولى اگر دومى به اوّلىبرگردانده و پیش او تلف شده نمىتواند از او مطالبه نماید.
مسأله 2645 ـ اگر چیزى را که مىفروشند یکى از شرطهاى معامله در آن نباشد مثلاً چیزى را که باید با وزن خرید و فروش کنند، بدون وزن معامله نمایند، معامله باطل است و چنانچه فروشنده و خریدار با قطع نظر از معامله، راضىباشند که در مال یکدیگر تصرّف کنند اشکال ندارد وگرنه چیزى را که از یکدیگر گرفتهاند مثل مال غصبى است و باید آن را به هم برگردانند. و در صورتى که هر یک از مشترى یا فروشنده بدانند که معامله باطل است و مال او در دست دیگرى از بین برود، بنابر اظهر نمىتواند عوض آن را بگیرد.
مسأله 2646 ـ هرگاه مالى را از فروشنده بگیرد که آن را ببیند یا مدّتى نزد خود نگه دارد تا اگر پسندید بخرد اگر با اجازه فروشنده باشد و در حفظ آن مواظبت کرده، در صورتى که آن مال تلف شود، بنابر اقرب لازم نیست عوض آن را به صاحبش بدهد.