احکام عاریه
مسأله 2424 ـ عاریه آن است که انسان مال خود را به دیگرى بدهد که از آن استفاده کند و در عوض، چیزى هم از او نگیرد.
مسأله 2425 ـ لازم نیست در عاریه صیغه بخوانند و اگر مثلاً لباس را به قصد عاریه به کسى بدهد و او به همین قصد بگیرد عاریه صحیح است.
مسأله 2426 ـ عاریه دادن چیز غصبى و چیزى که مال انسان است ولى منفعت آن را به دیگرى واگذار کرده مثلاً آن را اجاره داده، در صورتى صحیح است که مالک چیز غصبى یا کسى که آن چیز را اجاره کرده بگوید به عاریه دادن راضى هستم.
مسأله 2427 ـ چیزى را که منفعتش مال انسان است مثلاً آن را اجاره کرده مىتواند عاریه بدهد. ولى اگر در اجاره شرط کرده باشند که خودش از آن استفاده کند، نمىتواند آن را به دیگرى عاریه دهد.
مسأله 2428 ـ اگر دیوانه و بچّه و همچنین سفیه و مفلس مال خود را عاریه بدهند صحیح نیست، امّا اگر ولىّ بچّه مصلحت بداند که مال او را عاریه دهد و بچّه، آن مال را به دستور ولى به عاریه کننده برساند اشکال ندارد. و همچنین اگر طلبکاران به مفلس اجازه عاریه را بدهند اشکال ندارد.
مسأله 2429 ـ اگر در نگهدارى چیزى که عاریه کرده کوتاهى نکند و در استفاده از آن هم زیاده روى ننماید و اتّفاقا آن چیز تلف شود ضامن نیست، ولىچنانچه شرط کنند که اگر تلف شود عاریه کننده ضامن باشد، یا چیزى را که عاریه کرده طلا و نقره باشد، باید عوض آن را بدهد.
مسأله 2430 ـ اگر طلا و نقره را عاریه نماید و شرط کند که اگر تلف شود ضامن نباشد، صحّت این شرط محلّ اشکال است، ولى شرط سقوط یا اسقاط ما فى الذمّه مانعى ندارد.
مسأله 2431 ـ اگر عاریه دهنده بمیرد، عاریه گیرنده باید چیزى را که عاریه کرده به ورثه او بدهد.
مسأله 2432 ـ اگر عاریه دهنده طورى شود که شرعا نتواند در مال خود تصرّف کند مثلاً دیوانه شود، عاریه کننده باید مالى را که عاریه کرده به ولىّ او بدهد.
مسأله 2433 ـ کسى که چیزى عاریه داده هر وقت بخواهد مىتواند آن را پس بگیرد مگر اینکه موجب ضرر عاریه گیرنده باشد که در این صورت باید او را مهلت دهد. و کسى هم که عاریه کرده هر وقت بخواهد مىتواند آن را پس دهد.
مسأله 2434 ـ اگر ظرف طلا و نقره را براى زینت اتاق عاریه بدهند اشکال ندارد، ولى اگر براى استفاده حرام بدهند باطل است.
مسأله 2435 ـ عاریه دادن گوسفند براى استفاده از شیر و پشم آن و عاریه دادن حیوان نر براى جفت گیرى صحیح است.
مسأله 2436 ـ اگر چیزى را که عاریه کرده به مالک، یا وکیل یا ولىّ او بدهد و بعد آن چیز تلف شود، عاریه کننده ضامن نیست، ولى اگر بدون اجازه صاحب مال یا وکیل یا ولىّ او آن را به جایى ببرد اگرچه مثلاً آن را به جایى ببرد که صاحبش معمولاً به آنجا مىبرده مثلاً اسب را در اصطبلى که صاحبش براى آن درست کرده ببندد و بعد تلف شود ضامن است.
مسأله 2437 ـ اگر چیز نجس را براى استعمال خوردن و آشامیدن عاریه دهد، باید نجس بودن آن را به کسى که عاریه مىکند بگوید.
مسأله 2438 ـ چیزى را که عاریه کرده بدون اجازه صاحب آن نمىتواند به دیگرى اجاره، یا عاریه دهد.
مسأله 2439 ـ اگر چیزى را که عاریه کرده با اجازه صاحب آن به دیگرى عاریه دهد، چنانچه کسى که اوّل آن چیز را عاریه کرده بمیرد یا دیوانه شود، عاریه دومى باطل نمىشود.
مسأله 2440 ـ اگر بداند مالى را که عاریه کرده غصبى است، باید آن را به صاحبش برساند و نمىتواند به عاریه دهنده بدهد.
مسأله 2441 ـ اگر مالى را که مىداند غصبى است عاریه کند و از آن استفادهاى ببرد و در دست او از بین برود، مالک مىتواند عوض مال را از او یا از کسى که مال را غصب کرده مطالبه کند و نیز عوض استفادههایى را که عاریه گیرنده بُرده مىتواند از او مطالبه نماید و یا از غاصب بگیرد. و اگر عوض مال یا استفاده آن را از عاریه کننده بگیرد، او نمىتواند چیزى را که به مالک مىدهد از عاریه دهنده مطالبه نماید.
مسأله 2442 ـ اگر نداند مالى را که عاریه کرده غصبى است و در دست او از بین برود، چنانچه صاحب مال عوض آن را از او بگیرد، او هم مىتواند آنچه را به صاحب مال داده از عاریه دهنده مطالبه نماید، ولى اگر چیزى را که عاریه کرده طلا و نقره باشد، یا عاریه دهنده با او شرط کرده باشد که اگر آن چیز از بین برود عوضش را بدهد، نمىتواند چیزى را که به صاحب مال مىدهد، از عاریه دهنده مطالبه نماید. ولى اگر مالک از او در مقابل استفاده او از این مال چیزى را بگیرد مىتواند از عاریه دهنده مطالبه نماید.