احکام کفالت
مسأله 2402 ـ کفالت آن است که انسان ضامن شود که هر وقت طلبکار، بدهکار را خواست، او را حاضر کند و همچنین اگر کسى بر دیگرى حقّى داشته باشد یا ادّعاى حقّى کند که دعواى او قابل قبول باشد چنانچه انسان ضامن شود که هر وقت صاحب حق یا مدّعى طرف را خواست او را حاضر کند عملش را «کفالت» و به کسى که این طور ضامن مىشود «کفیل»گویند.
مسأله 2403 ـ کفالت در صورتى صحیح است که کفیل به هر لفظى اگرچه عربىنباشد به طلبکار بگوید که من ضامنم هر وقت بدهکار خود را بخواهى به دست تو بدهم و طلبکار هم قبول نماید.
مسأله 2404 ـ کفیل باید مکلّف و عاقل باشد، و در صورتى که حاضر کردن بدهکار مستلزم تصرّف مالى باشد سفیه و مفلس نباشد، و همچنین نباید او را در کفالت مجبور به قبول کفالت کرده باشند و بتواند کسى را که کفیل او شده حاضر نماید.
مسأله 2405 ـ هفت چیز کفالت را به هم مىزند:
اوّل: کفیل بدهکار را به دست طلبکار بدهد یا بدهکار خودش تسلیم طلبکار شود.
دوم: طلب طلبکار داده شود.
سوم: طلبکار از طلب خود بگذرد.
چهارم: بدهکار بمیرد.
پنجم: طلبکار کفیل را از کفالت آزاد کند.
ششم: کفیل بمیرد.
هفتم: کسى که صاحب حق است به وسیله حواله یا طور دیگرى حقّ خود را به دیگرى واگذار نماید.
مسأله 2406 ـ اگر کسى به زور، بدهکار را از دست طلبکار رها کند، کسى که بدهکار را رها کرده، باید او را به دست طلبکار بدهد یا طلب او را بدهد.