مواردى که انسان مىتواند معامله را به هم بزند
مسأله 2189 ـ حقّ به هم زدن معامله را «خیار» مىگویند و خریدار و فروشنده در دوازده صورت مىتوانند معامله را به هم بزنند:
اوّل: آن که از هم جدا نشده باشند هر چند مجلس معامله را ترک گفته باشند و این خیار را «خیار مجلس» مىگویند.
دوم: آن که مغبون شده باشند «خیار غَبن».
سوم: در معامله قرارداد کنند که تا مدّت معیّنى هر دو یا یکى از آنان بتوانند معامله را به هم بزنند و در اصطلاح به آن «خیار شرط» گفته مىشود.
چهارم: فروشنده یا خریدار، مال خود را بهتر از آنچه هست نشان دهد به نحوى که قیمت مال در نظر طرف مقابل زیاد شود و چنین خیارى «خیار تدلیس»نام دارد.
پنجم: فروشنده یا خریدار شرط کند که کارى انجام دهد، یا شرط کند مالى را که مىدهد وصف خاصى داشته باشد و به آن شرط عمل نکند که در این صورت، دیگرى مىتواند معامله را به هم بزند و اصطلاحا «خیار تخلّف شرط» نامیده مىشود.
ششم: در جنس یا عوض آن عیبى باشد و قبلاً اطّلاع نداشته باشند، که این را «خیار عیب» مىنامند.
هفتم و هشتم: معلوم شود مقدارى از جنسى را که فروختهاند، مال دیگرى است، که اگر صاحب آن به معامله راضى نشود، خریدار مىتواند معامله را به هم بزند یا پول آن مقدار را از فروشنده بگیرد و نیز اگر معلوم شود مقدارى از چیزى را که خریدار عوض قرار داده، مال دیگرى است و صاحب آن راضى نشود، فروشنده مىتواند معامله را به هم بزند، یا عوض آن مقدار را از خریدار بگیرد، که اگر مال دیگرى با مال او ممزوج شده است به نحوى که اشاعه حاصل شده باشد «خیار شرکت» و اگر مال دیگرى جدا بوده «خیار تبعّض صفقه» نامیده مىشود.
نهم: فروشنده خصوصیّات جنس معیّنى را که مشترى ندیده به او بگوید، بعد معلوم شود طورى که گفته نبوده است یا قبلاً دیده و حالا معلوم شده که تغییر کرده و آن خصوصیّات سابق را ندارد. که در این صورت مشترى مىتواند معامله را به هم بزند و نیز اگر مشترى خصوصیّات عوض معیّنى را که مىدهد بگوید، بعد معلوم شود طورى که گفته نبوده است، فروشنده مىتواند معامله را به هم بزند که در اصطلاح به آن «خیار رؤیت» مىگویند.
دهم: مشترى پول جنسى را که نقد خریده، تا سه روز ندهد و فروشنده هم جنس را تحویل ندهد که اگر مشترى شرط نکرده باشد که دادن پول را تأخیر بیندازد و شرط تأخیر جنس هم نشده باشد، فروشنده مىتواند معامله را به هم بزند ولى این در صورتى است که فروشنده خریدار را در پرداخت پول مهلت داده باشد، ولى تعیین مدّت نکرده باشد و امّا اگر او را اصلاً مهلت نداده باشد، مىتواند با اندکى تأخیر در پرداخت پول معامله را به هم بزند و اگر بیش از سه روز مهلت داده باشد، نمىتواند تا تمام شدن مدّت، معامله را به هم بزند. و اگر جنسى را که خریده مثل بعضى از میوهها باشد که اگر یک روز بماند ضایع مىشود، چنانچه تا شب پول آن را ندهد و شرط نکرده باشد که دادن پول را تأخیر بیندازد و شرط تأخیر جنس هم نشده باشد، فروشنده مىتواند معامله را به هم بزند در اصطلاح خیار «خیار تأخیر» نامیده مىشود.
یازدهم: حیوانى را خریده باشد، که خریدار تا سه روز مىتواند معامله را به هم بزند و اگر در عوض حیوانى که خریده، حیوان دیگرى داده باشد، فروشنده هم تا سه روز مىتواند معامله را به هم بزند و در اصطلاح «خیار حیوان» نامیده مىشود.
دوازدهم: اگر فروشنده نتواند جنسى را که فروخته تحویل دهد، مثلاً اسبى را که فروخته فرار نماید که در این صورت معامله باطل است و مشترى مىتواند پول خود را پس بگیرد در اصطلاح به چنین حقّى «خیار تعذّر تسلیم» گفته مىشود. و احکام اینها در مسائل آینده گفته خواهد شد.
مسأله 2190 ـ اگر خریدار قیمت جنس را نداند، یا در موقع معامله غفلت کند و جنس را گرانتر از قیمت معمولى آن بخرد، چنانچه به قدرى گران خریده که مردم او را مغبون مىدانند و به کمى و زیادى آن اهمّیت مىدهند، مىتواند معامله را به هم بزند البته به شرطى که غبن تا زمان به هم زدن معامله باقى باشد وگرنه حقّ خیار محلّ اشکال است و نیز اگر فروشنده قیمت جنس را نداند، یا موقع معامله غفلت کند و جنس را ارزانتر از قیمت آن بفروشد در صورتى که مردم به مقدارى که ارزان فروخته اهمّیت بدهند و او را مغبون بدانند، مىتواند معامله را به هم بزند.
مسأله 2191 ـ در معامله بیع شرط، که مثلاً خانهاى را به قیمت کمتر مىفروشند و قرار مىگذارند که اگر فروشنده سر مدّت، پول را بدهد بتواند معامله را به هم بزند، در صورتى که خریدار و فروشنده قصد خرید و فروش واقعى داشته باشند معامله صحیح است.
مسأله 2192 ـ در معامله بیع شرط اگرچه فروشنده اطمینان داشته باشد که هرگاه سر مدّت پول را ندهد، خریدار ملک را به او مىدهد معامله صحیح است، ولى اگر سر مدّت پول را ندهد، حق ندارد ملک را از خریدار مطالبه کند و اگر خریدار بمیرد، نمىتواند ملک را از ورثه او مطالبه نماید.
مسأله 2193 ـ اگر چاى اعلا را با چاى پست مخلوط کند و به اسم چاى اعلا بفروشد و مشترى خبر نداشته باشد، وقتى که متوجّه شود، مىتواند معامله را به هم بزند.
مسأله 2194 ـ اگر خریدار بفهمد مال معیّنى را که گرفته معیوب است، چنانچه آن عیب پیش از معامله در مال بوده و او نمىدانسته، مىتواند معامله را به هم بزند و آن مال را به فروشنده برگرداند. و چنانچه برگرداندن ممکن نباشد، مثلاً در آن مال تغییرى حاصل شده یا تصرّفى که مانع از رد است نموده باشد (مانند این که آن را فروخته یا اجاره داده باشد یا پارچه را بریده یا دوخته باشد) در این صورت فرق قیمت سالم و معیوب آن را معیّن کند و به نسبت تفاوت قیمت سالم و معیوب از پولى که به فروشنده داده پس بگیرد مثلاً مالى را که به چهار تومان خریده، اگر بفهمد معیوب است، در صورتى که قیمت سالم آن هشت تومان و قیمت معیوب آن شش تومان باشد، چون فرق قیمت سالم و معیوب یک چهارم باشد، مىتواند یک چهارم پولى را که داده یعنى یک تومان از فروشنده بگیرد.
مسأله 2195 ـ اگر فروشنده بفهمد در عوض معیّنى که مالش را به آن فروخته عیبى هست، چنانچه آن عیب پیش از معامله در عوض بوده و او نمىدانسته مىتواند معامله را به هم زده و آن عوض را به صاحبش برگرداند و چنانچه از جهت تغییر یا تصرّف نتواند برگرداند مىتواند تفاوت قیمت سالم و معیوب را به دستورى که در مسأله پیش گفته شد بگیرد. امّا اگر معامله به عوض کلّى بوده مىتواند آن را پس بدهد و عوض سالم را مطالبه نماید.
مسأله 2196 ـ اگر بعد از معامله و پیش از تحویل گرفتن مال عیبى در آن پیدا شود، خریدار مىتواند معامله را به هم بزند و نیز اگر در عوض مال بعد از معامله و پیش از تحویل گرفتن، عیبى پیدا شود، فروشنده مىتواند معامله را به هم بزند و اگر بخواهند تفاوت قیمت بگیرند در صورت عدم امکان رد، جایز است.
مسأله 2197 ـ اگر بعد از معامله عیب مال را بفهمد و فوراً معامله را به هم نزند، دیگر حقّ به هم زدن معامله را ندارد مگر آن که جاهل به مسأله باشد یعنى نمىداند حقّ به هم زدن معامله را دارد در این صورت وقتى که فهمید، مىتواند معامله را به هم بزند.
مسأله 2198 ـ هرگاه بعد از خریدن جنس عیب آن را بفهمد، اگرچه فروشنده حاضر نباشد، مىتواند معامله را به هم بزند و به دیگران اطّلاع دهد که معامله را فسخ کرده است.
مسأله 2199 ـ در چهار صورت اگر خریدار بفهمد که مال معیوب است نمىتواند معامله را به هم بزند، یا تفاوت قیمت بگیرد:
اوّل: آن که موقع خریدن، عیب مال را بداند.
دوم: به عیب مال راضى شود.
سوم: در وقت معامله بگوید: اگر مال عیبى داشته باشد، پس نمىدهم و تفاوت قیمت هم نمىگیرم.
چهارم: فروشنده در وقت معامله بگوید: این مال را با هر عیبى که دارد مىفروشم، ولى اگر عیبى را معیّن کند و بگوید مال را با این عیب مىفروشم و معلوم شود عیب دیگرى هم دارد، خریدار مىتواند براى عیبى که فروشنده معیّن نکرده مال را پس دهد و در صورتى که نتواند پس دهد تفاوت بگیرد.
مسأله 2200 ـ در سه صورت اگر خریدار بفهمد مال معیوب است، نمىتواند معامله را به هم بزند، ولى مىتواند تفاوت قیمت را از فروشنده بگیرد:
اوّل: آن که بعد از معامله تغییرى در مال بدهد که مردم بگویند: این همان مالى که تحویل گرفته نیست.
دوم: بعد از معامله بفهمد مال عیب دارد و فقط حقّ برگرداندن آن را ساقط کند.
سوم: بعد از تحویل گرفتن مال، عیب دیگرى در آن پیدا شود. ولى اگر حیوان معیوبى را بخرد و پیش از گذشتن سه روز، عیب دیگرى پیدا کند، اگرچه آن را تحویل گرفته باشد باز هم مىتواند آن را پس دهد. و نیز اگر فقط خریدار تا مدّتى حقّ به هم زدن معامله را داشته باشد و در آن مدّت، مال عیب دیگرى پیدا کند، اگرچه آن را تحویل گرفته باشد، مىتواند معامله را به هم بزند.
مسأله 2201 ـ اگر انسان مالى داشته باشد که خودش آن را ندیده و دیگرى خصوصیّات آن را براى او گفته باشد، چنانچه او همان خصوصیّات را به مشترى بگوید و آن را بفروشد و بعد از فروش بفهمد که بهتر از آن بوده مىتواند معامله را به هم بزند.