هدر اصلی سایت

نمایش صفحات

تعطیل مسند قضاوت 
آقاى سیّد على شوشترى در ایّامى که امر قضاوت بر عهده داشت شبى درب خانه او نواخته مى‏شود. و فردى بنام «ملاّقلى جولاه» به خدمت او مى‏رسد و به او مى‏گوید:
«من آمده ‏ام به تو بگویم که راهى که مى‏پیمایى به سوى دوزخ است».
ملاّقلى جولاه بدون اینکه توضیح بیشترى بدهد از نزد سیّد بیرون مى‏رود. سیّد گمان مى‏کند که او فردى مجنون است و سخنى بیهوده گفته است و به همین جهت به سخن وى اعتنا نمى‏کند.
چند شب از این واقعه مى‏گذرد که دو مرتبه همان شخص در همان ساعت به سراغ سیّد مى‏آید و سخن خود را با توضیح بیشتر تکرار مى‏کند و مى‏گوید:
«مگر من نگفتم که راه تو راه صحیحى نیست؟ فلان ملک را که از آنِ فلان شخص دانستى و حکم به ملکیتش کردى صحیح نیست. زیرا موقوفه است و سند صحیح آن که به امضاى علما و افراد معتبر رسیده در محلّى به این علائم و نشان مدفون است».
روز بعد آقا سیّد بر اساس گفتار ملاّقلى جولاه به جستجو مى‏پردازد و سند یاد شده را مى‏یابد و حکم خویش را مبنى بر مالکیت آن شخص باطل مى‏کند.
پس از چندى جولاه نزد سیّد مى‏آید و مى‏گوید:
«اکنون که معلوم شد من مجنون نیستم، زندگى خود را بفروش و دیون خود را پرداخت کن و به نجف اشرف رو من آنجا نزدت خواهم آمد».
آقا سیّد على همین کار را مى‏کند به نجف اشرف مى‏رود تا اینکه روزى در وادى‏السلام جولاه را مى‏بیند که مشغول عبادت است با او ملاقات مى‏کند و در این ملاقات جولاه ضمن دادن دستورالعمل‏هایى به مرحوم سیّد على شوشترى، به او مى‏گوید:
«من فردا در شوشتر از بین مى‏روم و سپس با او وداع مى‏کند».
 
(کیهان اندیشه شماره 15، صفحه 41)
 
به نقل از مرحوم علاّمه طباطبایى آقا سیّد على شوشترى از عرفاى برجسته نجف بوده که از شاگردانش مرحوم آخوند ملاّحسین‏قلى همدانى است که مرحوم آقاى قاضى عارف مشهور شاگرد او بوده است و مرحوم علاّمه از شاگردان عرفانى آقاى قاضى است. درود خدا بر روان همگى باد.