هدر اصلی سایت

اخبار

شهید صمد عباسی

شهید صمد عباسی
الان 11 شب است و در خاک دشمن هستیم، اگر شهید شدم سالگرد من مصادف با نوروز می شود و مانع کسی نشوید و سالگرد من را هر سال قبل از نوروز برگزار کنید. از این مملکت حمایت کنید، از پدر و مادرم خیلی طلب بخشش می کنم.

شهید والامقام و مجاهد فی سبیل الله

حجّت الاسلام صمد عباسی

 

تاریخ تولد

محل تولد

تاریخ شهادت

محل شهادت

۱۳۴۳

سُفلی

۱۳۶۷

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم  

وصیت نامه ی شهید 

حجت الاسلام صمد عبّاسی 

 

 قال الحسین(ع): «إستَعِدّوا البلاء، وَ اعلَمُوا أنَّ اللهَ حافِظُکُم وَ مُنجیکُم مِن شَرِّ الأعداءِ و مُعَذِّبَ أعادیکُم بأنواعِ البَلاءِ». 

«خودتان را آماده ی سختی کنید و بدانید خداوند، حافظ و نجات دهنده ی شما است از شرّ دشمنان و عذاب می کند دشمنانتان را به انواع بلاها». 

پس از حمد و ستایش خداوند بزرگ، اکنون که روز، روز حفاظت از اسلام و انقلاب و قرآن و سیره ی محمّدی است و دزدان دین خوار و چپاولگر برای نابودی دین و عزّت ما قد علم کرده و با انواع مکر و حیله ی موذیانه می آیند و می خواهند افکار الاهیت را از ذهن شما فرزندان رسول الله و ادامه دهندگان راه حسین(ع) محو کنند و به جای آن، افکار یزید و ابوسفیانی جایگزین کنند؛ غافل از آن که: 

«الیوم یئسُ الّذینَ الکفر و امِن دینکم». 

«امروز روزی است که کافران ناامید شده اند از دین شما». 

بر همه ی ما حجّت تمام است که با قدی کشیده و استوار، مخصوصاً جوانان رشید و برومند، جبهه ها را که دفاع از اسلام عزیز است حفظ کنیم، دست حمایت را به امام بدهیم و از آیه آیه ی قرآن دفاع کنیم. امروز باید ریشه ی مکر مکّاران روزگار با دست پر قدرت شما عزیزان خشکیده شود، امروز باید با صبر و استقامت و ایثار، روز را بر دشمنان دین، شبی ظلمانی سازیم و قیامت را جلو آنها مجسّم کنیم. امروز روزی است که دشمنان اسلام فقط باید با دست جوانان مسلمان ایرانی به شدّت عذاب شوند. ما باید به خودمان ببالیم و افتخار کنیم که در چنین عصری و با چنین رهبری زندگی می کنیم و باید به خودمان ببالیم که با چنین دشمنی با آن خشم و غضب در جنگیم. آری! می بالیم و جان فشانی و افتخار می کنیم، از دین خدا حفاظت می کنیم، خون می دهیم و جان شیرین می دهیم به بها، به بهایی سنگین تر از زمین و آسمان و خروشان تر از دریا، به بهایی با عظمت که زبان قادر به ذکر آن نیست و قلم از نوشتن آن قاصر و آن، رضوان خدا است. 

امروز روز شهادت است، روز خروشان امّت است، روز رحمت است، روز خروش بر دشمن است، امروز روز حفاظت از دین است، به تناسب این که آتش در دست گذارده و کلید حفاظت از دین صبر است. امروز دنیا بر علیه اسلام قیام کرده و باید جلو آنها ایستاد امّا با یاد و ذکر خدا. آنها با سلاح های بیشتری تجهیز می شوند شما هم با ایمانی راسخ. مگر امام علی(ع) آن بزرگ مرد تاریخ نفرمود که: 

«و الا تستحشوا فی طریق الهدی لقلة أهل». 

«وحشت نکنید در راه راست با کمی نفرات». 

قدر این انقلاب و امام را بدانید و با رهبریت ایشان، دشمن را به شدّت رسوایی آخرت رسوا کنید. صدای صلح آنان که صدای نابودی دین است با رهبریت و اطاعت از امام در گلوهایشان خفه کنید. نگذارید با مکری دیگر وارد شوند و در بین شما نفوذ کنند و سرشناسان دین را تهمت زنند همچنان که در صدر اسلام این کار را کردند، به اسم اسلام، علی را در خانه ی خدا، برای رضایت خدا، با نام خدا و در شب خدا شب قدر، برای تقرّب بیشتر شهید کردند و عجبا از این که می گفتند مگر علی نماز می خواند؟ آری! به آن پاره ی دل رسول الله و فاطمه ی زهرا، حسین(ع) می گفتند تو دروغ می گویی، اصلاً تو نسبتی با رسول الله نداری، تو می خواهی ظلم کنی. حسین آن گاه جواب می دهد که من برای ظلم نیامده ام. به امام حسین گفتند تو خارجی هستی و گفت من فرزند رسول الله هستم و بر روی دامان حضرت رسول و شانه های مبارکش بزرگ شده ام. 

به پدر بزرگوارش علی(ع) می گفتند تو کافری و امثال این تهمت هایی که تا کنون در انقلاب ما به بهترین خدمتگزاران زده اند. بارها گفته ام هر کس بیشتر در این انقلاب اسلامی خدمت می کند باید خودش را آماده ی تهمت های منافقان بکند. شما باید رضایت خدا را کسب کنید ولو این که همه ی دنیا ناراضی باشند. باید مواظب باشید، زیرا که امروز هم امثال ابن ملجم و یزید و ... به اسم اسلام و به اسم خدا می خواهند ضربه بزنند و روحانیت را مورد تهمت قرار بدهند. از صدر اسلام تا کنون، روحانیت مورد تهمت های بزرگ بوده است و با بدترین وضع روحی و جسمی، آنها را آزار داده اند تا دین را از آنها بگیرند. شما مواظب باشید، مطمئن باشید آنهایی که از خدا دورتر هستند از روحانیت متنفّرند، آنها در اصل با خدا مخالفند، مهر مسلمانی به سینه ی خود می زنند. این مهر همان مهری است که منافقان در صدر اسلام به سینه ی خود می زدند و می گفتند ما مسلمانیم و خداوند هم در جوابشان فرمود: «هنوز قلبتان ایمان ندارد». عجبا از آنهایی که می خواهند روحانیت را در این چند روز انقلاب امتحان کنند و حال آن که قرن هاست در زیر شکنجه و زیر ارّه های برنده و آتش های سوزنده و شلّاق های کوبنده بوده اند و امتحان خود را پس داده اند. راستی مگر قرآن خواندن و عمّامه داشتن جرم است، مگر دیندار شدن جرم است، هر کس کتاب های اسلام را می خواند او را مورد تهمت قرار می دهند. به آن منافقان از خدا بی خبر می گویم که روحانیت بد نیستند بلکه آن دل سنگ شما و چشم کور و گوش ناشنوای شماست که طاقت و تحمّل دیدن و شنیدن آن را ندارد. منافقان می خواهند آب را گل آلود کنند تا شما از این چشمه ی فروزان الهی محروم شوید. این را بدانید که برّنده ترین شمشیری که اسلام خورده شمشیر تهمت مسلمان مئاب هاست، با اسم اسلام و دفاع از مظلوم است که اسلام را ضربه زده اند، ما باید تاریخ برایمان عبرت باشد، تهمت به انبیاء و اولیاء خدا زده اند، مردم را روز چهارشنبه به نماز جمعه خواندن وادار کردند، تهمت به خدمتگزار اسلام، تهمت به اسلام است. آگاه باشید، آگاه باشید، جاهلانه فکر نکنید که اسلام پیرو آگاه می خواهد، آنهایی که امامانمان را شهید کردند خودشان می خواستند بر امامانمان نماز گزارند. مواظب باشید که با اسم اسلام ضربه به جامعه و افکار مردم زدند، شما گرفتار این آتش زیر خاکستر نشوید. 

مسأله ی دیگر مسأله ی جنگ با دشمن جنایتکار است، تن به ذلّت ندهید تا مژه های چشمتان و قلبتان حرکت می کند، از اسلام و امام امّت حمایت و اطاعت کنید. این را بدانید که اگر خمینی 72 یار هم داشته باشد تازه اوّلین روز جنگش می باشد و از اسلام دفاع می کند. 

به آن منافقین که حقّانیت جنگ را نفهمیده اند باید بگویم که آنها به حقّانیت خدا هم نرسیده اند و باید اوّل خدا را بشناسند و بدانند که ملّت ما با شهامت از مکتب حسین(ع) دفاع کرده و خار چشم شما خواهند بود. سختی ها برای پیروان حسین، لذّت بخش است، سختی هاست که ما را تشنه ی عشق حسین کرد. شما با نام و یاد و محبّت حسین بر دشمنان بتازید و امیدشان را ناامید کنید. امروز، اسلام صدّام، اسلام یزید است؛ یزید هم به امام حسین گفت: «ویل للمصلّین». «وای بر نمازگزاران». 

منافقان هم پیرو یزید هستند. ملّت عزیز! از سختی های روزگار نهراسید و با یاد سختی های عاشورای حسینی، از جنگ حمایت کنید و حتماً پیروز هستید. روحیه ی شهادت طلبی را از دست ندهید که اوّلین دعای انبیاء آرزوی رسیدن به شهادت بوده است، پس مرگتان را با شهادت و جوانیتان را با تقوی زینت بدهید. زندگی موقعی لذّت بخش است که ذلّت نباشد و این برای ما افتخار است که با شقی ترین افراد روی زمین یعنی آمریکا جنگ داریم و افتخاری بالاتر، شهادت به دست این جنایتکاران است. مگر علی به دست شقی ترین افراد روی زمین شهید نشد، مگر امام حسین با شقی ترین فرد روی زمین جنگ نکرد، مگر آمریکا نمی داند که خداوند حامی و پشتیبان ماست. 

ما اگر شهید شویم آمریکا رسوا می شود و اگر زنده بمانیم آنها را به ذلّت می کشانیم. انقلاب ایران داغی است بر دل آمریکا که تا ابد الدّهر باید بسوزد. 

به آمریکا بگویید ما شهادت را مزد جهادمان می دانیم و هر چه زودتر مزدمان دهند خوشحال تریم. آمریکا هر مکری دارد بکند، «و الله خیر الماکرین». ما درس عشق خوانده ایم و معلّم عشق ما خمینی است، ما اگر دوست داریم که در دنیا باشیم به خاطر این است که خار چشم دشمنان اسلام باشیم و از آن جهت دلمان می خواهد که مرگمان را با شهادت زینت بدهیم که شهادت میوه ی مسلمانی ماست و همه ی ما آن را دوست داریم. دعای ما این است که خدایا جهاد با نفس به ما بیاموز که جهاد با دشمن را خود خواهیم آموخت. 

ما از این می نالیم که چرا یک جان بیشتر نداریم تا فدای اسلام کنیم و به این می بالیم که با آمریکا در جنگیم. 

مسأله ی دیگر، حرم امن الهی است که آن را ناامن کردند. مکّه محلّ عروج ملائکه های الهی و انبیاء است که هنوز صدای روح بخش آنان طنین افکن است. آیا می شود آمریکا به روی قبر ائمّه ی ما قدم بزند و ما سکوت کنیم، آیا باید در مکّه ی معظّمه هم ما را شهید کنند و سکوت کنیم، آیا هر کس سکوت کند مسلمان است، اوج جنایت دشمن می خواهد خوابان روزگار را بیدار کند، چه حیف که عدّه ای بیهوش هستند. 

مگر امام حسین(ع) موقعی که خبر شهادت مسلِم را شنید نفرمود: 

«لا خیر فی العش بَعدَ هؤلاء». 

«خیری در این زندگی نیست اگر قیام نکنیم». 

چه قدر خبر شهادت شنیدید و خودتان را به خواب غفلت زدید؟ چه قدر خبر جنایت آمریکا را شنیدید و بعضی سکوت کردند؟ وای بر احوال کسی که جنایت آل سعود را دید و سکوت کرد و ساکت ماند و ساکت بماند! 

آنانی که مانع رفتن فرزندان خود به جبهه می شوند در حقیقت این را می فهمانند که فرزندمان بهتر از اسلام است! 

امام حسین (ع) سر را، کودک 6 ماهه را، علی اکبر را داد تا دین ندهد، خیمه هایش را آتش زدند امّا نتوانستند دینش را آتش بزنند، خواهرش زینب خود را آماده ی اسارت کرد تا دینش به اسارت نرود، بدنش را قطعه قطعه کردند امّا حاضر نشد که دینش قطعه قطعه بشود. آیا این برای ما بس و عبرت نیست؟ آیا این به ما نمی فهماند که همه چیز بدهید تا دینتان زنده بماند. عجبا و صد عجبا که عدّه ای در راه اسلام خون و جان می دهند و بعضی دیگر در پشت جبهه و در ادارات خون برادران و پدران و مادران شهید داده را می مکند! مگر شما چه جوابی دارید بدهید؟ مگر شما ایمان به قیامت ندارید؟ مگر نمی دانید که در قیامت دوست و قوم و خویش به درد نمی خورد؟ مگر شما نمی دانید که تازه باید در قیامت جریمه ی دوستان را هم بکشید؟ به خود آیید و خدمت گزار جامعه ی اسلامی باشید و لباس دنیا را با پاره کردن ریسمان دین ندوزید، بلکه با پاره کردن لباس دنیا و پاره کردن بندهای اسارت و بردگی و هوای نفس، لباس مبارزه بدوزید و جامعه ی اسلامی را با لباس رزم و خدمت زینت بخشید. 

پیام من به خواهران این است: حجاب، حجاب، حجاب را حفظ کنید و شوهران و برادران را برای جنگ با دشمنان اسلام تشویق کنید و باعث دلگرمی آنها بشوید. سختی های زندگی را به دوش بکشید که زینب و فاطمه ی زهرا، بانوان دو عالم، خیلی سختی کشیده اند و خون دل ها خورده اند، اگر دوست دارید پیرو راه آنها باشید و مورد شفاعت آنها قرار بگیرید و شریک در جهاد باشید، کمی به فکر اسلام باشید و کمی سختی متحمّل شوید. 


 قسمت دوم وصیت نامه 

هر چند خودم بی تقوا بودم، امّا این کلمه را از من حقیر، کسی که دستش از دنیا کوتاه شد، از کسی که در حال شرمساری می خواهد با قهر یا عفو خدا ملاقات کند، از یک نفر پشیمان، از یک فردی که برای سفرش توشه ای ندارد و حال فهمیده است که دنیا او را فریب داده بشنوید که تقوای الهی، تقوای الهی را حفظ کنید، یک یک شما که در این جا هستید می میرید. 

و الله الان روحم در بین شماست، از آخرت به شما خبر می دهم، فریاد می زنم مردم! غافل نباشید، من تنها نمی میرم، مردم! شما هم فکر توشه ی آخرت باشید، مردم! دیندار باشید، مردم! اسلام را حفاظت کنید، مردم! تا این که من طی کرده ام گردنه ها و سراشیبی های خطرناکی است، برای گذر از آن توشه تهیه کنید، مردم! این جاست که پیشتازان دین می لغزند، وای بر احوال ما، مردم! این جاست که فریاد می زنم خدایا اجازه ی من بده برگردم و اعمال خوب انجام دهم، خداوند می فرماید نه، اگر تو می خواستی عمل صالح انجام دهی می دادی و من با آن اعمال ناپسند خود با قهر خدا باید بسازم و بسوزم. 

مردم! این جاست که انسان غافل را کور محشور می کنند و می گوییم ما که در دنیا چشم داشتیم، جواب می شنود تو چشم داشتی امّا آیات ما را فراموش کردی و ما شما را کور محشور می کنیم. مردم! قبل از این که شما را با قهر الهی به آخرت بیاورند دل هایتان را به آخرت بفرستید، مردم! شما برای آخرت آفریده شده اید، در فکر آخرت باشید، این جاست که می گوییم ای کاش با دوستان بد سر و کار نداشتیم تا به این روز گرفتار نشویم، این جاست که همان افرادی که در تمام عمر قربان و صدقه ی ما می شدند ما را تنها می گذارند، حتّی پدر، مادر، برادر و خواهر، این جاست که می گوییم ای کاش مادر مرا نزاییده بود، این جاست که فریاد وا حسرتا وا حسرتای ما بلند است و کسی به فریادمان نمی رسد به جز اعمال خوب و بدمان. آه، آه از کمی توشه، از عمل کم و زیادی گناه و طولانی بودن سفر با آن فراز و نشیب هولناک، راستی چه کنم در جواب خون حسین(ع) و خون فرزند شش ماهه اش علی اصغر، آن جا که امام حسین می فرماید: چگونه از خون فرزندم دفاع کردی، مگر من برای آزادی و برای دین و برای رفع فساد و نابودی ظلم، پیر و جوانم را ندادم. خدایا چه بگویم؟ این جاست که امام حسین و خانواده های شهدا و خود شهدا و اسیران جلو مرا می گیرند و در برابر درگاه با عظمت و قهّاریت خدا مرا شکایت می کنند این شخص مجرم است و با نهایت قهر با آن برخورد کنید. این جاست که امام حسین می فرماید مگر تو فریاد مظلومانه ی فرزندان شهید داده ای که در زیر یوغ و ظلم صدّام و ظلم اسرائیل غاصب و آل سعود بودند نشنیدی؟ مگر صدای ضجّه ی آنها را نمی شنیدی و ندای یا للمسلمین را نشنیدی؟ مگر کور بودی؟ مگر کر بودی یا خودت را به کری و کوری زدی؟ آن گاه می فهمم که ای وای، ای وای: «خسر الدّنیا و الآخرة» شده ام، آن گاه می فهمم که باید برای این چند رکعت نمازی هم که خوانده ام استغفار کنم که ریا بوده، آن گاه می فهمم که آن کارها هم برای رضای خدا نبوده، آن جاست که منتظر اعمالم هستم، می بینم همه ی آنها برای دلخوشی دیگران بوده و همه ی اعمالم برای خودنمایی بوده است، آن جاست که می گویند: تو برای من نماز نخواندی! تو برای من به جبهه نرفتی! تو برای هر که قدمی برداشتی، برو و پاداشت را از همان بگیر، منی که برای دلخوشی خلق خدا کار کرده باشم چه کنم؟ چه بگویم؟ آه، آه از روزی که مرا در برابر خلق خدا رسوا کنند، آه از آن موقعی که همه ی دشمنان خدا به من می گویند تو در دنیا آدم بدی نبودی، چه شد که در بین ما پیدایت شد، مگر تو چه کردی؟ آن موقع چه جواب بگویم؟ اگر حرفی هست بگویید تا جواب دهم، مگر اینها دروغ است؟ هر کس که می گوید اینها دروغ است مثل این که گفته قرآن دروغ است. «فمن یعمل مثقال ذرّة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرّة شرّاً یره» دروغ نیست، خودتان را برای جواب آماده کنید، گول خودتان نزنید، چون می بینید عدّه ای به دنیا دل بسته اند، شما بیشتر به خانه ی اخروی دل ببندید و چون می بینید همه فکر آخرت هستند شما بیشتر بکوشید تا عقب نمانید، فکر آخرت باشید که دنیا گذشتنی است و آخرت ماندنی است. به قول علی(ع) دنیا دو روز است، یک روز شادی که شاید در حال گناه باشی و یک روز غم و اندوه که باید بر آن صبر کنی، زیرا توشه ای برای آخرت است. این را بدانید که حق سنگین و امّا برای بعضی در دنیا تلخ و باطل سبک و شیرین است. 

اهل حق کم هستند، تو سعی کن با حق باشی ولو این که عدّه ی آن کم باشد. 

در پایان از شمایی که آمده اید برای تشییع پیکر من و زحمت کشیده اید طلب عفو و بخشش می نمایم و چون احتمال دارد غیبتی یا تهمتی یا حرف ناروایی یا بی ادبی کرده باشم یا حقّ کسی را خورده باشم شما را به خدا حلال کنید و هر کس طلبی از من دارد از خانواده ام بگیرد. 

از پدر، مادر، خواهران و برادران و اقوامم که مایه ی آزردگی آنها شده ام طلب عفو و بخشش می کنم. 

این را به پدر و مادرم می گویم که شرمنده ام که مر ابا خون دل بزرگ کردید ولی خیری از من ندیدید و من که چیزی ندارم جز این که خداوند به شما اجر اخروی بدهد. 

و باز شرمنده ام که بگویم جنازه ام را به اختیار پدرم هر کجا خواست دفن کنید، زیرا در زندگی از من چیزی ندیده اید و جنازه ی من هم مایه ی آزار شما شده است. 

ولی باز با این حال مطمئن باشید که اگر خداوند شهادت را از من پذیرفت حتماً اوّل شما را شفاعت خواهم کرد. 


والسّلام 

6 / 12 / 66 

 

 

بسمه تعالی 


الان 11 شب است و در خاک دشمن هستیم، اگر شهید شدم سالگرد من مصادف با نوروز می شود و مانع کسی نشوید و سالگرد من را هر سال قبل از نوروز برگزار کنید. 

از این مملکت حمایت کنید، از پدر و مادرم خیلی طلب بخشش می کنم. 

بچّه ها را به جبهه بفرستید تا اسلحه ی مرا بردارند. 

 

29 / 12 / 66 

صمد عبّاسی 

خاکریز دشمن

۱۸ مهر ۱۳۹۴ ۱۴:۱۷