شهید والامقام و مجاهد فی سبیل الله
حجّت الاسلام شهید محمّدجواد روزیطلب
تاریخ تولد | محل تولد | تاریخ شهادت | محل شهادت |
۱۳۴۱ | شیراز | ۱۲ / ۱۲ / ۶۴ | آبادان |
پیام حضرت آیت الله العظمی نجابت(ره) به مناسبت
شهادت حجّت الاسلام محمّدجواد روزیطلب
«بسم الله الرحمن الرحیم. بهترین سرمایه برای نشئة دوم و سعادت ابد و حیات سرمدی محبّت به خداوند و اولیاء عظام خداوند و محبّت در جهاد با منافقین و مشرکین و کفّار بالخصوص کفّار بعثی میباشد. قرآن شریف ناطق و سنّت ناطقه به این کُبری' میباشد، امّا تطبیق صغروی این کبری بر شهید حجّت الاسلام محمّدجواد روزیطلب و علم به وضع این شهید محترم میباشد، زیرا قبل از بلوغ و هنگام بلوغ تا شهادت نسبت به علاقه به این موضوعات پیشقدم و جلورو تمام همقطاران خود بود. زیرا شوق لقاء محبوب خودش که خداوند علی اعلی و اولیاء عظام سلام الله علیهم اجمعین بوده ایشان را در تمام اوقات وادار مینمود که حسب طاقت خودش بلکه فوق طاقت موجب رضایت خداوند و اولیائش را فراهم نماید. چون لذّت شوق دیدار محبوب بر وی زیاد شد بنا گذاشت که در مقام ازدیاد علم بالاخص علم به اسماء و صفات خداوند پیدا نماید. لهذا قبل از شهادتش وارد حوزة علمیه شد و لذّت علم به آثار محبوب ذوق دیدار محبوب را در وی زیاد نمود. با اینکه نسبت به تدرّس بسیار شائق بود ولی از مقدمه صرف نظر نمود و خودش را در معرض فناء فی الله قرار داد تا حسب قدرتش پیشروی به مقدمات محبوب نموده باشد. حضرت محبوب اجلّ تمنّای وی را عملی فرمود و فاصلة زیاد بین خودش و محبوبش زائل شد و در اثر تفضّل محبوبش به وی وارد طائفة «أحیاء عند ربّهم یُرزقون» گردید. و السلام علی من اتّبع الهُدی».
حسنعلی نجابت
------------------------------------------------
زندگی نامه
شهید محمّدجواد روزیطلب در سال 1342 در خانوادهای مذهبی متولّد شد. تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و هنرستان را در شیراز به اتمام رساند. سال چهارم هنرستان رشته تراش بود که با شروع جنگ تحمیلی راهی جبهههای نور علیه باطل گردید. در عملیات رمضان (کوشک) زخمی شد و 2 سال پس ازشهادت برادرش حبیب که معلّم و ارشاد کنندهای پاک برای او بود ابتدا وارد حوزة علمیه ابوصالح(عج) و سپس وارد حوزة علمیه شهید محمّدحسین نجابت تحت تربیت آیت الله العظمی حاج شیخ حسنعلی نجابت (ره) قرار گرفت و نهایتاً در عملیات فاو 12 اسفندماه 1364 هنگام غروب آفتاب در حالی که مشغول نقاشی از گنبد آقا اباعبدالله الحسین(ع) بر روی دیوار سنگر بود به درجة رفیع شهادت نائل آمد. روحش شاد.
خود شهید میگفت:
«یک روز در جبهه با تعداد زیادی از دوستان به حمّام رفتیم. موقعی که از حمّام بیرون آمدیم ظهر شده بود و ما از جلوی ایستگاه کبابی جبهه رد شدیم. رفقای بسیجی بوی کباب به مشامشان خورد و من همه را دعوت کردم. بعد دیدم که پولی در جیب ندارم. نگران شدم و از خدا خواستم که آبروی مرا حفظ کند. در همان لحظه یکی از دوستان با ماشین رد شد و ما را دید و گفت جوادآقا بیاجلو. من رفتم، او گفت شخصی مقداری پول به من داده و گفته در راه جبهه خرج کنید و من کسی را بهتر از شما برای این کار در نظر ندارم و آن مقدار پول را به من داد و موقع حساب دیدم دقیقاً آن پول به مقدار مخارج نهار رفقا بود که خداوند عنایت کرد».
یکی از دوستان نقل میکند: «حضرت آیت الله العظمی نجابت(ره) فرمودند: از ششماه پیش بوی سوختن از مرحوم شیخ محمّدجواد روزیطلب میآمد و در زمان حیاتش فرمودند: ایشان حرارتش زیاد است».
یکی از دوستان نقل میکند: «یک شب شهید محمّد جواد منزل ما میهمان بود، دیر آمد و همراه خود یک تکّه پارچه آورده بود. از او سؤال کردم که این (تکّه پارچه) چیست؟ گفت: امشب مرا برای خواندن دعای توسّل که به یاد شهیدی برگزار شده بود در بنیاد جانبازان دعوت کردند. در بین مجلس شخصی آمد و عکس آن شهید را جلوی من گذاشت. من بیاد برادرم حبیب افتادم و منقلب شدم. بعد برادر جانبازی آمد و گفت پزشکان از دوپای من قطع امید کردند و باید فردا صبح دو پای مرا قطع کنند که اگر چنین نشود زنده نمیمانم. من بیشتر منقلب شدم و دعا را با حال تضرّع خواندم. اواخر مجلس آقا امام زمان(عج) به مجلس ما تشریف آوردند و دستان مبارکشان را روی پای آن عزیز جانباز کشیدند و هر دوپای او شفا یافت. مردم از خوشحالی و برای تبرّک لباس او را تکه تکه کردند و این تکة همان لباسی است که دست آقا امام زمان(عج) به او خورده است» .