هدر اصلی سایت

اخبار

شهید سیدمهدی بلادی

شهید سیدمهدی بلادی
زندگی من با دو هجرت آغاز شد. هجرت از درون به کجا؟ به آنجا که اندیشه ها و فکرها پی به پوچ بودن زندگی مادی برده بودند. در آنجا انسان که مانند کودکی بود و زندگی را از ابتدا با واقعیات شروع کرد ومزه رفاه را چشید، مزه عبادت را هم می چشید، مزه سختی را، مزه زخم خوردن و مزه مرگ را هم می چشید آنجا که خداشناسی عملی است نه کتابی و علمی، آنجا که هر لحظه این فکر از کجا آمدن؟ در کجا بودن؟ و به کجا رفتن است. آنجا که عاشقان جمعند ویرانه وار می سوزند و فکری جز خدا و یاری دین او ندارند تنها مهر و صفا و صمیمیت و محبت است.

شهید والامقام جناب

حجت الاسلام و المسلمین سیدمهدی بلادی

 

تاریخ تولد

محل تولد

تاریخ شهادت

محل شهادت

۱۳۴۶

شیراز

۲۶ / ۱۲ / ۶۶

خرمال

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

نوشته ای از طلبه شهید سید مهدی بلادی

با سلام به همه دوستان و آشنایان، دوست داشتم چند کلامی به دور از حصار قلم و واژه نظر بنویسم. آری، زندگی من با دو هجرت آغاز شد. هجرت از درون به کجا؟ به آنجا که اندیشه ها و فکرها پی به پوچ بودن زندگی مادی برده بودند. در آنجا انسان که مانند کودکی بود و زندگی را از ابتدا با واقعیات شروع کرد ومزه رفاه را چشید، مزه عبادت را هم می چشید، مزه سختی را، مزه زخم خوردن و مزه مرگ را هم می چشید آنجا که خداشناسی عملی است نه کتابی و علمی، آنجا که هر لحظه این فکر از کجا آمدن؟ در کجا بودن؟ و به کجا رفتن است. آنجا که عاشقان جمعند ویرانه وار می سوزند و فکری جز خدا و یاری دین او ندارند تنها مهر و صفا و صمیمیت و محبت است. آری، آنجا که کودک نو رسته به نوجوانی آبدیده تبدیل می شود و هجرت از خانواده، هجرت از خانه و زندگی به آن مکان هجرتی مقدس و پر معنا می شود آری آنجا دانشگاه ادمسازی بود، جبهه بود، جبهه نبرد با خصم برون و درون. هجرت دوم من هم به سوی مکان نور و علم بود، هجرت از شهر و دیار و از جبهه و از باطنی ظلمانی و تاریک به سوی روشنایی نور به سوی ساختن پایه تقوا و علم، ولی باز هم بی جبهه، علم بی عمل بود، خداشناسی تئوری بود پس باز به سوی مکان علم و نور و عمل رفتم ولی هنوز هجرت آخر یعنی از درون به درون و از درون به خدا مانده است که آخرین جهاد و هجرت ماست، ولی در این همه، میان تنهایی ها، رنجها، غمها، صبرها، غفلتها و گناه ها که به سراغ هر انسانی می رود و حیرانی و سرگردانی که دچار انسان می شود جز به یاد خدا و انس با خدا تمام نمی شود و انسانها دوا و درمانی جز ائمه و قرآن ندارند و انس با قرآن جدایی از تمام غمهای دنیوی است و توسل به ائمه رفتن به سوی سعادت از ذلت است. جوانهای حزب اللهی امروز مظلومند، چرا که دیگران توان درک آنها را ندارند. سالها با غیر او مأنوس بوده اند و تازه از درون خود آگاه شدند و دیده اند که چه شکل است راه احساس وظیفه و استقلال نفس و جامعه.

هدف من تنها شهادت نبود و وقتی درد اجتماع مسلمین از کودکان و نوجوانان گرفته تا استعمار مسلمانان و کشتار مسلمین در کشورشان را می دید عزمی راسخ در کمک به آنها و یاری آنها پیدا می کردم کمک فکری به نوجوانان و آشنایی آنان با قرآن این کتاب انسان ساز و سعادت بخش ولی هرچه تقدیر خداوندی باشد همان می شود و گفته نشود اینها خود را به کشتن دادند، خیر ما عاشق خدمت به خلق بودیم و سوختن در راه مؤمنین.

و از طرفی جبهه هم یکی از وجوه آن بود که مقدمه آزادی مسلمین و انشاء الله اسلام است.

 

سید مهدی (مسعود) بلادی

 

۶ مهر ۱۳۹۴ ۰۷:۲۷