هدر اصلی سایت

اخبار

شهید محمود اسدی کلمه

شهید محمود اسدی کلمه
حضرت آیت الله حاج سید علی محمد دستغیب در وصف شهید حجّت الاسلام شیخ محمود اسدی می فرماید: «آقای شیخ محمود اسدی، روز به روز نورانیتش بیشتر می شد، آقای شیخ محمود اسدی نور باطنیش صدها برابر نور ظاهریش بود».

شهید والامقام و شیفته وصال محبوب

حضرت حجت الاسلام و المسلمین شیخ محمود اسدی کلمه

 

تاریخ تولد

محل تولد

تاریخ شهادت

محل شهادت

۱۳۴۵

شیراز

۱۳ / ۱۲ / ۶۵

شلمچه

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

زندگینامه شهید حجۀالاسلام شیخ محمود اسدی

 

«أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ اْلآخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ إنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ». (زمر/9)

«آیا آن کسی که شب را به طاعت خدا به سجود و قیام بردارد و از عذاب آخرت ترسان و به رحمت الهی امیدوار است؟ با آنکسی که شب و روز به کفر و عصیان مشغول است یکسان است؟ هرگز یکسان نیست، بگو ای رسول آنکه مانند علی(ع) و شیعیان شاگردان مکتبش اهل علم و دانشند با مردم جاهل نادان یکسانند؟ (هرگز یکسان نیستند و) منحصراً خردمندان عالم متذکر این مطلبند که عالم و جاهل مساوی نیست».

«آری منطق شهید منطق دیگری است، منطق شهید، منطق سوختن و روشن کردن است. منطق حل شدن و جذب شدن در جامعه برای احیای جامعه است».

«استاد شهید مطهری»

سخن از عشق است و راهیان عشق. سخن از کسانی است که بهترین راه را برای رسیدن به معبود و مقصودشان یافتند، آنانی که سوار بر زورق عشق شدند و پای در دریای موّاج حوادث گذاشته و به حرف آنانکه گفتند این راه پر خطر است اعتنایی نکردند، زیرا که آنها عشق را یافته بودند و عظمت آن را در مقابل عقل و حقارت نهی کنندگان را در مقابل آن سنجیده بودند. پس خطرها را نادیده گرفتند و رفتند. از معشوق همت استمداد نمودند و چون مستجاب شد، سنگینی بدن خاکی را بر خاک نهادند و سبکبال به معشوق خویش پیوستند.

و اینک سخن از یکی از عاشقان نیل به لقاء الله است. سخن ما نه از واقعیت اوست، بلکه چیزهایی است که ما از او دیدیم و شنیدیم.

بامداد روز مبارک جمعه 21 تیرماه سال 1345 (ه.ش) نوری تازه در خانواده ای مذهبی در شهر شیراز تابیدن گرفت و موجودی پاک و معصوم پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش او را محمود نام نهاد و از همان اوان کودکی بنا به گفته مادرش ساعتها آرام می گرفت، گویی به فکر فرو می رفت و به عظمت و بزرگ خدا می اندیشید. بسیار ساکت و آرام و دوست داشتنی بود. در دوران کودکی فردی بسیار حساس بود و سعی داشت خطایی از او سر نزند. کسی جر>ت پرخاش با او نداشت. طینت او به مذهب سرشته بود به طوری که پس از ورود به مدرسه ثنایی و شروع دوران تحصیلی ابتدایی ضمن کوشش فراوان در محیط مدرسه و خانه در زمان فراغت و هنگام ادای نماز به مسجد آتشیها واقع در محل لب آب شیراز رفته و اقامه گوی نمازگزاران بود. در جلسات قرآن همان مسجد شرکت می نمود و مشوقی برای دوستان خود بود. با همین احوالات دوران ابتدایی را سر نموده و جهت ادامه تحصیل وارد مدرسه راهنمایی کریم فاطمی و بعد از آن مدرسه راهنمایی شهید محمد حسن کیشایی شد. کلاس دوم راهنمایی بود که شعله های انقلاب اسلامی فروزانتر گردید و مردم جهت سرنگونی طاغوت گروه گروه به تظاهرات و راهپیمایی می پرداختند. او با سن کمی که داشت فعالانه در تمام تظاهرات شرکت می نمود و دوستان و خویشان و نزدیکان خود را بر علیه طاغوت می شوراند. شب و روز آرام نداشت. فعالیتش را در مسجد محل فزونی بخشید. پدرشان می گوید: به من الهای شده بود که او یک نوجوان معمولی نیست.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با تمام رساندن دوران راهنمایی تحصیلی وارد دبیرستان شهید آیت الله دستغیب شد. پس از ورود به دبیرستان بیشتر با مسائل اجتماع آشنا شد و برای مقابله با مفاسد جامعه خود را بیشتر آماده می کرد. به همین منظور عضو انجمن اسلامی دبیرستان شد که در آن زمان پایگاه مقابله با منافقین مزدور که سعی داشتند در دبیرستان نفوذ کنند بود و شهید اسدی در مقابل منافقین مانند کوهی می ایستاد و اجازه نفاق و تفرقه به آنها نمی داد. در این مورد فردی بسیار سر سخت بود و در مقابل آنها کوتاه نمی آمد. در سال دوم دبیرستان بود که با استاد گرامی حضرت آیت الله سید علی محمد دستغیب آشنا شد و بسیار اظهار علاقه نسبت به ایشان می کرد. در این موقع بود که در صدد بر آمد تا تصمیم بزرگی را که آینده او به آن بستگی داشت  اتخاذ نماید. پدرشان می گوید: به خانه آمد و به من گفت اجازه می دهید طلبه بشوم. من گفتم: یک بسم الله الرحمن الرحیم گفتن برای من کافی است، تا چه رسد که شما طلبه شوید. و بدین ترتیب دوران طلبگی خود را شروع نمود و در حین اشتغال به دروس حوزوی فعالیتهای خود را در خارج از مدرسه به طور وسیعی آغاز نمود و سرپرستی انجمن اسلامی کوی شهید آیت الله دستغیب واقع در بولوار سیمان را که تا آن موقع راکد مانده بود به دست گرفت. با تأسیس کتابخانه شهید رجایی و برپا نمودن نماز جماعت و مراسم دعا، جوانان و نوجوانانی را به دور خود جمع نمود و سعی در تهذیب ایشان می نمود. سپس گروه مقاومت ثار الله را راه اندازی و در این پایگاه شروع به دادن آموزش نظامی به اعضا نمود و برخی شبها آنها را جهت اندوختن تجربه بیشتر به کوه های اطراف شیراز می برد.

در همین دوران مدرسه ابتدایی ابوصالح را در کوی شهید دستغیب بولوار سیمان بنا کرد و بنیانگذار مسجد بقیۀ الله در همین محل نیز بود.

رفتار این شهید بزرگوار با مردم مصداق کاملی از آیه شریفه «وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» بود. با مؤمنان و آبهایی که در خط انقلاب و امام گام بر می داشتند با عطوفت و مهربانی بسیار برخورد می نمود و با منافقین و مفاسد جامعه با شدت بسیار برخورد و مقابله می کرد بطوری که در این دو جهت زبانزد آشنایان بود. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، شهید اسدی در کنار تمام فعالیتهای اجتماعی خود در شهر شیراز از جبهه های نبرد حق علیه باطل هم غافل نبود، برای رفتن به جبهه چنان شور و شوقی از خود نشان می داد که چیزی برای آن متصور نبود.

در سال 1363 برای اولین بار به سوی جبهه شتافت و این آغازی بود که سرانجامش به دو چیز ختم می شد. یا زیارت، یا شهادت. و بدین ترتیب مرتباً در جبهه ها حضور می فات و علاوه بر نقش مبلّغی که به خاطر موقعیت شغلی خود داشت، لباس رزم به تن می کرد و بر علیه کفار بعثی اسلحه به دست گرفته و می جنگید. در مهرماه سال 1362 در جبهه زبیدات در حال یورش به دشمن مجروح شد و مدتی در بیمارستان بستری بود. پس از بهبودی در حوزه تحصیل خود را ادامه داد. پس از آموختن و تمام نمودن کتابهای جامع المقدمات، سیوطی و معالم و مغنی و شروع کردن کتاب لمعه و اصول فقه نزد استاد گرامی خود حاج سید علی محمد دستغیب در اواخر سال 1363 در معیت ایشان به قم عزیمت نموده و با دست مبارک حضرت آیت الله العظمی منتظری ملبس به لباس مقدس روحانیت گردید.

وی همیشه از این دوران به مبارکی یاد می کرد و واقعاً پیرو و مرید حضرت امام و آیت الله العظمی منتظری بود. ایشان با معمم شدن ضمن اینکه علاقه و عطوفت و مهربانی بیشتری را به اطرافیان ابراز می نمود، با احساس اینکه، بر مسؤولیتش افزوده شده دامنه گسترده تری به فعالیتهای خود بخشید و علاوه بر محل سکونت خود، به مکانهای مختلفی از شهر شیراز جهت تبلیغ و تعالیم اندیشه های اسلامی و برپایی نماز جماعت می رفت.

شهید عزیز ما در عین حال اهمیت زیادی به تحصیل می داغد، آموزش کتابهای رسائل و مکاسب در اصول فقه شیخ مرتضی انصاری رضوان الله علیه را نزد استاد گرامی خود حجۀ الاسلام و المسلمین سید علی محمد دستغیب آغاز نمود.

در همین اوان با شعله ور شدن آتش کفر سوز جنگ تحمیلی و به دنبال پیروزی های بزرگ قوای اسلام هر زمان که نیاز بود عازم جبهه می شد و به نبرد علیه کفر می پرداخت.

خصوصیت « رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» که ذکر شد به طور بارزی در وی مشهود بود و باعث شده بود برادران بسیجی و فرماندهان در جبهه ها دسوتدار وی باشند و به او عشق بورزند.

شهید اسدی هر موقع که از جبهه مراجعت می کرد از عظمت اسلام و اخلاص بسیجیان حرفها برای اطرافیان خود داشت. او ضمن اینکه در جبهه جهادگری مخلص بود در پشت جبهه مبلغ بزرگی برای اسلام بود و در این جریان بخشش کتاب و نوارهای سخنرانی بخصوص کتابها و نوارهای شهید دستغیب به اطرافیان خود و نیروهای جبهه از سخاوت بالایی برخوردار بود. در عملیات بزرگ بدر و والفجر هشت شرکت و فعالیت چشمگیری داشت. بعد از آن چندین بار به جبهه ها رفت. در عملیات کربلای 5 شرکت فعالانه نمود و پش از بازگشت نتوانست در پشت جبهه دوام بیاورد. لذا دوباره به جبهه عزیمت نمود و در مرحله پایانی عملیات پیروز آفرین کربلای 5 با لباس رزم همراه با عمامه خویش به نبرد و مصاف با دشمنان خدا پرداخت. در سیزدهم اسفند سال 1365 مصادف با 5 رجب سال 1407 در جبهه خونین شلمچه به لقاء الله پیوست و به آرزوی دیرین خود رسید. اگرچه قلب اطرافیان خود را برای ابد جریحه دار نمود، لیکن امید است که ان شاء الله وی شافع اطرافیان خود در روز جزا باشد.

از وی فرزندی به نام ... که خود نام او را انتخاب کرد و پس از وقوع شهادتش در روز مبارک جمعه 29 اسفند سال 1365، به دنیا آمد به جای مانده است که امید است زینب وار راه پدر خویش را ادامه دهد.

حضرت آیت الله حاج سید علی محمد دستغیب در وصف شهید حجۀ الاسلام شیخ محمود اسدی می فرماید:

«آقای شیخ محمود اسدی، روز به روز نورانیتش بیشتر می شد، آقای شیخ محمود اسدی نور باطنیش صدها برابر نور ظاهریش بود».

 

شهادت گوارای او و راهش پر رهرو باد.

و السلام علی عباد الله الصالحین

 

 

شهید محمود اسدی

 

شهید محمود اسدی       شهید محمود اسدی

 

شهید محمود اسدی و سیدمحمدباقر دستغیب و جعفر رنجبران

۵ مهر ۱۳۹۴ ۲۱:۲۷