وصیّت نامه شهید سعید ابوالاحرار
تذکر: قسمتهایی که نقطه چین شده به علت کهنه و ناخوانا شدن وصیتنامه شهید است.
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انّه خیر ناصر و معین
و ما توفیقی الا بالله علیه توکّلت و الیه أنیب
اما بعد، ضروری ترین مطلب که در حال حاضر محتاج به توصیه می باشد اتباع و اطاعت از ولایت امر فقیه افقه اعدل عارف کامل امام عظیم الشأن خمینی ـ دام ظلّه العالی ـ است که سر و جان بی ارزش و حقیرم فدای او... که قلب مرده ما را به مسیر احیاء هدایت کرد و اواصر و اغلال را از گردن امتی بگلسید و فرو انداخت.
«اننا سمعنا منادیا" ینادی للایمان أن آمنوا بربّکم فآمنّا».
أشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له و أشهد أن محمّدا" عبده و رسوله...
خصوصا" در شرایط خاصی که همه در ریشه های گندیده نقاب از چهره بر گرفته اند و بعد از مدتها شیطنت و عوام فریبی در مقابل ولایت مطلقه اش به خیال خود صف کشیده اند غافل از آنکه تندباد توفنده ایمان و اخلاص امت رزمنده ما شجره خبیثه آنها را به زودی زود و به یاری حق سرنگون خواهد ساخت، انشاء الله.
وظیفه همه ماست که در کوچه و خیابان نام او را به عظمت یاد کرده و با کمال قدرت پوزه بدخواهان و بدگویان او را به خاک و الاّ به خون برکشیم و لحظه ای سکوت و قعود و بی اعتنایی نشان (ندهیم که) بی اعتنایی و خیانت به احکام شریف اسلام عزیز و خون شهداء بزرگوار انقلاب اسلامی است.
تجربه نشان داده است که هرکجا امام بنا به مصالحی سکوت اختیار فرموده اند ما از معرفت حق و سبیل رشد عاجز و بعضا" محروم مانده ایم، و حق آن است که یکباره امر خود را به (او) واگذاریم و به اولویت شرعی و عقلی او گردن نهیم...
و اما پدر و مادر عزیزم که حقوق بسیار زیادی به گردن این ناچیز دارند که هرگز نتوانستم آنطور که شأن آن دو است رفتار کنم. در هر حال در کمال شرمساری دل به اغماض و طلب آمرزش آنان و عفو خدای بزرگ خویش کرده ام.
متأسفانه نتوانستم در زندگی خود قدمی در جهت جلب رضای خاطر شما بردارم، ولکن اگر خدای بزرگوارم کرم فرمود و به شرف شهادت مشرف شدم شما را خصوصا" مادرم را به صبر و تحمل توصیه می کنم. امید آنکه بشارتهای کلام الله در شأن صابرین شامل حالتان شود. همچنین پدرم را با کمال تواضع و خضوع توصیه به انفاق و خیرات و مبرات می کنم، و به دو برادرم نیز که هرگز برادر خوبی برایشان نبوده ام، نیز توصیه ای ندارم جز کسب تقوی و تزکیه و علم که غیر از این هیچ چیز ارزش و لیاقت اکتساب ندارد.
از همه دوستان و برادرانم که حقوق بزرگی به گردن این بنده دارند عاجزان خواستارم که حلالم کنند و برای این حقیر طلب آمرزش و عفو بنمایند. در مقابل همه آنها شرمنده ام که در عین آنکه بعض آنها حقوق بزرگی به گردنم دارند نتوانستم خدمتی کنم.
خصوصا" در یکی دو سال اخیر که وظایف و تکالیف زیادی از این بنده پرتقصیر فوت شد. از همه ذوی الحقوق نیز می خواهم که مرا به بزرگی خودشان ببخشند و اگر احیانا" دیونی از آنها به ذمه این بنده می باشد حتما" از پدر بزرگوارم و یا برادرم بگیرند. همچنین از همه ارحام اگر در صله آنها کوتاهی و قصوری شده (قصوری که انگیزه اش گرفتاری بوده است و غفلت) معذرت خواسته و ایشان نیز از خدای بزرگ برای این بنده طلب مغفرت بنمایند.
ضمنا" محمد آقا مبلغ 150 تومان طلبکارند که حتما" به ایشان پرداخت شود. و اگر پدر عزیزم صلاح دانستند نزدیک به 500 تومان از وجوع شرعی در سال گذشته استفاده کرده ام که اگر صلاح دانستند بهتر است پرداخت شود. همچنین چند مالی (3-4 ماه) نماز قضا احتیاطا" به ذمّه دارم و همچنین ردّ مظالم که قطعا" زندگی این بنده خالی از ظلم نبوده.
و بسیار شرمنده ام که نه تنها در زندگی باری از دوش خانواده ام برنداشتم و کَلّ بر آنها بودم بلکه بعد از مرگ نیز!!
تنها مقداری کتاب از این بنده باقی مانده که هر مقداری که از آن مورد استفاده مادر عزیزم میباشد پیشکش، برگ سبزی است... و بقیه آن بهتر است وقف بر یکی از کتابخانه های معموره طلاب در شیراز شود به صلاحدید آقا سیدعلی محمد دامت افاضاته که حق عظیم و کثیری بر این حقیر دارد و در عین حال هیچ وقت آنچه را که مقتضای ادب و شاگردی بوده... برایشان بجا نیاورده ام.
و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین و رزقنا توفیق الشهادة فی سبیله تحت رایة ولیه.
چهارشنبه چهاردهم شعبان مطابق با بیست و هفتم خرداد 60
سوسنگرد ـ حمیدرضا ابوالاحراری