و آن سه امر است:
اوّل رمى جمره عقبه
یعنى ریگ انداختن به جمره که نام محلّى است در منى.
و در اینجا چند مسأله است:
م ]979[
- شرط است در سنگى که مىخواهد بیندازد به آن «حصى» یعنى ریگ گفته شود، پس
اگر آن قدر ریز باشد که ریگ به آن گفته نشود مثل «شن» کافى نیست، و اگر
خیلى بزرگ باشد نیز کافى نیست، چنانچه به غیر ریگ مثل کلوخ و خزف و اقسام
جواهرات نیز جایز نیست، و امّا اقسام سنگها حتّى سنگ مرمر مانع ندارد.
م ]980[
- شرط است که سنگها از حرم باشد، و سنگ خارج حرم کافى نیست، و در حرم از
هر موضعى که مباح باشد مىتواند بردارد مگر مسجد الحرام و مسجد خیف بلکه
سایر مساجد بنابر احوط و مستحب است از مشعر بردارد.
م ]981[ - شرط است که سنگها بکر باشند، یعنى آنها را کسى دیگرى به وجه صحیح نینداخته باشد اگرچه در سالهاى قبل.
م ]982[ - شرط است که مباح باشد پس با سنگ غصبى یا آنچه که دیگرى براى خودش حیازت کرده کافى نیست.
م ]983[
- وقت انداختن سنگ از طلوع آفتاب روز عید است تا غروب آن و اگر فراموش کرد
تا روز سیزدهم مىتواند بجا آورد، و اگر تا آن وقت متذکّر نشد احتیاطاً در
سال دیگر خودش یا نایبش بیندازد.
م ]984[ - واجب است در انداختن سنگها چند امر:
اوّل نیّت، با قصد خالص بدون ریا و نمایش دادن عمل به غیر، که موجب بطلان مىشود.
دوم آنکه آنها را بیندازد، پس اگر برود نزدیک و با دست بگذارد به جمره، کافى نیست.
سوم
آنکه به انداختن، به جمره برسد، پس اگر سنگ را انداخت و سنگ دیگران به آن
خورد و بواسطه آن یا کمک آن به جمره رسید کافى نیست، لکن اگر سنگ به جایى
بخورد و کمانه کند و به جمره برسد کافى است ظاهراً.
چهارم: عدد سنگریزهها باید هفت باشد.
پنجم:
باید به تدریج یکى یکى عقبِ هم بیندازد و در این صورت اگر با هم به جمره
بخورد مانع ندارد ولى اگر همه را یا چند عدد را با هم بیندازد کافى نیست
اگر چه با هم به جمره نرسد و دنبال هم برسد.
م ]985[ - اگر شک کند که سنگ را دیگرى استعمال کرده یا نه جایز است براى رمى استعمال شود.
م ]986[ - اگر سنگى را که در حرم است احتمال بدهد از خارج آوردهاند اعتنا نکند.
م ]987[ - اگر شک کند به سنگى که مىخواهد بیندازد «حصى» یعنى ریگ گفته مىشود باید به آن اکتفا نکند.
م ]988[
- اگر شک کند در عدد انداختن در وقتى که مشغول رمى است باید چندان بیندازد
تا علم به عدد پیدا کند، و همچنین اگر شک کند که سنگى که انداخت خورد به
جمره یا نه باید بیندازد تا علم به رسیدن پیدا کند.
م ]989[
- اگر سنگى را که انداخت به جمره نرسیده باید دومرتبه بیندازد، اگرچه در
وقت رمى گمانش آن بود که رسیده است، پس اگر پهلوى جمره چیزهاى دیگرى نصب
شده و اشتباهاً به آنها رمى کرده کافى نیست، و باید اعاده کند اگرچه در سال
دیگر به واسطه نایبش.
م ]990[ - اگر چند سنگ را با هم بیندازد مانع ندارد لکن یکى حساب مىشود، چه یکى از آنها به محل بخورد یا همه.
م ]991[ - جایز است سواره و پیاده سنگ بیندازد.
م ]992[ - باید سنگ را با دست بیندازد، پس اگر با پا یا دهان بیندازد کافى نیست، ولى بعید نیست با «فلاخن» کافى باشد.
م ]993[
- اگر بعد از آنکه سنگ را انداخت و از محل منصرف شد شک کند در عدد سنگها،
اعتنا نکند، هرچند اگر شک در نقیصه کند احتیاط مستحب آن است که برگردد و
نقیصه را تمام کند.
م ]994[ - اگر بعد از ذبح یا سر تراشیدن شک کند در انداختن سنگ یا در عدد آن اعتنا نکند.
م ]995[
- اگر بعد از فارغ شدن شک کند در این که درست انداخته یا نه، بنابر صحّت
بگذارد، بلى اگر در رسیدن سنگ آخرى به محل شک کند باید اعاده کند، ولى اگر
رسیدن را دانست و احتمال داد که با پا انداخته باشد یا سنگ مستعمل انداخته
باشد اعتنا نکند.
م ]996[ - ظن به رسیدن سنگ و عدد آن اعتبار ندارد.
م ]997[ - در انداختن سنگها شرط نیست طهارت از حدث یا خبث و در خود سنگها نیز طهارت شرط نیست.
م ]998[ - از بچّهها و مریضها و کسانى که نمىتوانند به واسطه عذرى مثل اغما خودشان رمى کنند، کسى دیگر نیابت کند.
م ]999[ - مستحب است بلکه موافق احتیاط است که اگر بشود مریض را حمل کنند و ببرند نزد جمره و در حضور او سنگ بیندازند.
م ]1000[
- اگر مریض خوب شد و بیهوش به هوش آمد بعد از آنکه نایب سنگها را انداخت
لازم نیست خودش اعاده کند، و اگر در بین سنگ انداختن خوب شد یا به هوش آمد
باید خودش از سر، سنگ بیندازد، و کفایت کردن به مقدارى که نایب عمل کرده
مشکل است.
م ]1001[ - کسانى که عذر دارند از این که روز رمى کنند مىتوانند شب عمل کنند، هر وقت شب که باشد.
مستحبّات رمى جمرات
در رمى جمرات چند چیز مستحب است:
1 ـ با طهارت بودن در حال رمى.
2 ـ هنگامى که سنگها را در دست گرفته و آماده رمى است این دعا را بخواند:
«اَللّهُمَّ هذِهِ حَصَیاتِی فَأَحصِهِنَّ لِی وَ ارفَعْهُنَّ فِی عَمَلِی».
3 ـ با هر سنگى که مىاندازد تکبیر بگوید.
4 ـ هر سنگى را که مىاندازد این دعا را بخواند:
«اَللّهُ
اَکبَر، اَللّهُمَّ ادْحَرْ عَنِّی الشَّیطانَ، اَللّهُمَّ تَصدِیقاً
بِکِتَابِکَ وَ عَلى سُنّةِ نَبِیّکَ(ص)، اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ لِی
حَجّاً مَبْرُوراً وَ عَمَلاً مَقبُولاً وَ سَعْیاً مَشْکُوراً وَ ذَنْباً
مَغْفُوراً».
5 ـ میان او و جمره در جمره عقبه ده یا پانزده ذراع فاصله باشد و در جمره اولى و وسطى کنار جمره بایستد.
6 ـ جمره عقبه را رو به جمره و پشت به قبله رمى نماید و جمره اولى و وسطى را رو به قبله رمى نماید.
7 ـ سنگریزه را بر انگشت ابهام گذارده و با ناخن انگشت شهادت بیندازد.
8 ـ پس از برگشتن به جاى خود در منى این دعا را بخواند:
«اَللّهُمَّ بِکَ وَثِقتُ وَ عَلَیکَ تَوَکّلتُ فَنِعمَ الرَّبُّ وَ نِعمَ المَولى وَ نِعمَ النَّصِیر».
دوم ذبح
و در آن چند مسأله است:
م ]1002[
- واجب است بر کسى که حج تمتّع بجا مىآورد ذبح یک هدى، یعنى یک شتر یا یک
گاو یا یک گوسفند، و شتر اَفضل است و پس از آن گاو بهتر است.
م ]1003[
- کفایت نمىکند براى چند نفر به شرکت، یک هدى در حال اختیار، بلکه در حال
ضرورت نیز محلّ اشکال است، و احتیاط واجب جمع بین شرکت در ذبح و روزه است
که ذکر مىشود.
م ]1004[ - سایر حیوانات غیر از سه حیوان مذکور کافى نیست.
م ]1005[ - در هدى چند چیز معتبر است و باید مراعات شود:
اوّل
آنکه اگر شتر باشد سنّ آن کمتر از پنج سال نباشد و داخل در شش سال شده
باشد، و اگر گاو است بنابر احتیاط واجب کمتر از دو سال نباشد و داخل در سه
سال شده باشد، و همچنین در «بز» کمتر از سنّ گاو نباشد، و در میش به احتیاط
واجب کمتر از یک سال نباشد و داخل در سال دوم شده باشد.
دوم
باید تام الاجزاء باشد، و ناقص کافى نیست، پس اگر واضح باشد کورى یا لنگى
آن بنابر اقوى کافى نیست، و اگر واضح نباشد به احتیاط واجب کافى نیست و
احتیاط واجب آن است که چشمش سفید نشده باشد و باید گوش بریده و دم بریده و
شاخ داخل آن شکسته یا بریده نباشد.
سوم باید لاغر نباشد، و اگر در گُرده او پیه باشد کافى است، و احتیاط آن است که آن را در عرف لاغر نگویند.
چهارم باید «خصى» نباشد، یعنى باید خصیتین آن را بیرون نیاورده باشند.
پنجم باید بیضه آن را نکوبیده باشند به احتیاط واجب.
ششم باید در اصل خلقت بى دم نباشد به احتیاط واجب، و اگر گوش یا شاخ در خلقت اصلى نداشته باشد بعید نیست کفایت، اگرچه خلاف احتیاط است.
هفتم در اصل خلقت بى بیضه نباشد.
هشتم اولى و احوط این است که مریض و خیلى پیر نباشد.
و در اینجا چند مسأله است:
م ]1006[ - اگر غیر از خصى یافت نشود ذبح خصى کفایت مىکند.
م ]1007[ - گاومیش در ذبح واجب، کافى است لکن گفتهاند کراهت دارد.
م ]1008[
- اگر حیوان، شاخ خارجش شکسته یا بریده باشد اشکال ندارد، و شاخ خارج; شاخ
سخت سیاهى است که به منزله غلاف است از براى شاخ داخل که آن شاخ سفید است.
م ]1009[ - شکاف داشتن گوش و سوراخ بودن آن مانع ندارد، و احتیاط آن است که چنین نباشد.
م ]1010[ - باید ذبح را بعد از رمى جمره عقبه بکند به احتیاط واجب.
م ]1011[
- یک گوسفند، کمتر چیزى است که کافى است براى ذبح، لکن هر چه بیشتر ذبح
کند افضل است و در روایت است که رسولخدا(ص) صد شتر همراه آوردند، سى و
چهار تاى آنها را براى حضرت امیرالمؤمنین(ع) نحر کردند و شصت و شش تاى
آنها را براى خودشان.
م ]1012[
- اگر هدى یافت نشود قیمت آن را پیش شخص امینى بگذارد که در بقیه
ذىالحجّه بگیرد و در منى ذبح کند، و اگر در این سال ممکن نشود سال بعد این
کار را بکند.
م ]1013[ - اگر غیر هدى ناقص یافت نشود ذبح آن کفایت مىکند.
م ]1014[ - واجب است که ذبح هدى را از روز عید تأخیر نیندازد.
م ]1015[
- اگر به واسطه عذرى مثل فراموشى یا غیر آن ذبح را در روز عید نکرد احتیاط
مستحب آن است که در ایّام «تشریق» ذبح کند، و اگر نشد در بقیه ماه
ذىالحجّه، و در تأخیر عمدى نیز همین حکم است.
م ]1016[
- اگر حیوانى را به گمان آنکه صحیح و سالم است خریدارى کرد و قیمتش را
پرداخت کرد و بعد معلوم شد که مریض یا ناقص است، مىتواند به آن اکتفا کند.
م ]1017[ - اگر حیوانى را به گمان چاقى ذبح کرد بعد معلوم شد لاغر است کافى است.
م ]1018[ - اگر حیوانى را به گمان لاغرى خرید و به امید آن که چاق در آید براى اطاعت خدا رجاءاً ذبح کرد و بعد معلوم شد چاق است کافى است.
م ]1019[ - اگر احتمال نمىداد که حیوان چاق است یا احتمال مىداد لکن از روى بى مبالاتى ذبح کرد نه به امید موافقت امر خداوند، کافى نیست.
م ]1020[ - اگر لاغرى آن را اعتقاد داشت و به واسطه جهل به مسأله براى اطاعت خداوند ذبح کرد بعد معلوم شد چاق است کفایت مىکند.
م ]1021[ - اگر ناقص بودن را اعتقاد داشت و به واسطه جهل به مسأله براى اطاعت خداوند ذبح کرد و بعد معلوم شود صحیح است ظاهراً کافى باشد.
م ]1022[
- سه قسمت کردن ذبیحه واجب نمىباشد امّا احتیاط مستحب است که مقدارى از
ذبیحه را بخورند و مقدارى را صدقه بدهند و مقدارى را هدیه بدهند، مگر اینکه
در انجام این سه امر معذور باشند.
م ]1023[ - جایز است که ذبح را کسى دیگر به نیابت انجام دهد و نیّت را نایب کند، و احتیاطاً خود شخص هم نیّت کند.
م ]1024[ - احتیاط مستحب آن است که ذابح مؤمن باشد، و همینطور در ذبح کفّارات.
م ]1025[ - در صورتى که قربانى به دست غیر مؤمن انجام گیرد کفایت مىکند.
م ]1026[ - ذبح هم از عبادات است و در آن نیّت خالص و قصد اطاعت خداوند لازم است.
م ]1027[
- احتیاط آن است که اگر احتمال نقص یا مرض در گوسفند بدهند آن را معاینه
کنند، اگرچه اقوى در احتمال آن که عیبى حادث شده باشد مثل آن که احتمال
بدهد گوش یا دمش را بریدند یا آن را خصى کردند، عدم لزوم معاینه است، و
احتیاط در عیبهایى که محتمل است از حال تولّد داشته و مادرزاد بوده، ترک
نشود.
م ]1028[ - اگر بعد از ذبح کردن احتمال داد ناقص بودن یا نداشتن سایر شرایط را اعتنا نکند.
م ]1029[
- اگر به کسى نیابت داد براى خریدارى کردن و ذبح، و نایب انجام داد و بعد
از آن شخص محرم احتمال داد که نایب به شرایط عمل نکرده باشد به این احتمال
اعتنا نکند و ذبح کافى است.
م ]1030[ - اگر کسى را نایب کرد براى خریدارى و ذبح، باید علم پیدا کند یا اطمینان به اینکه عمل کرده است، و گمان کفایت نمىکند.
م ]1031[ - اگر نایب عمداً بر خلاف دستور شرع در اوصاف ذبیحه یا در کشتن آن عمل کرد ضامن است و باید غرامت آن را بدهد و دو مرتبه ذبح کنند.
م ]1032[ - اگر نایب از روى اشتباه یا جهل بر خلاف دستور عمل کند ضامن است و باید اعاده کند.
بدل ذبیحه
م ]1033[ - اگر قادر نباشد بر ذبح باید سه روز در حج و هفت روز پس از مراجعت از حج روزه بگیرد.
م ]1034[ - مراد از این که قادر بر ذبح نباشد آن است که نه هدى را داشته باشد و نه پولش را.
م ]1035[ - اگر مىتواند بدون زحمت و مشقّت قرض کند و در ازاى قرض چیزى که ادا کند داشته باشد باید قرض کند و ذبح کند.
م ]1036[ - اگر مىتواند بدون مشقّت چیزى که زائد از مؤونه سفر است بفروشد، باید بفروشد و هدى بخرد، لکن لباس را، هرچه باشد لازم نیست بفروشد.
م ]1037[ - لازم نیست کسب کند و پول هدى را تهیّه کند، لکن اگر کسب کرد و تهیّه کرد باید ذبح کند.
م ]1038[ - اگرچه لباس را لازم نیست بفروشد لکن اگر لباس زائد داشت و فروخت ظاهراً باید ذبح کند.
م ]1039[ - این سه روز روزه را باید در ماه ذىالحجّه بگیرد، و احتیاط واجب آن است که از هفتم تا نهم بگیرد، و جلوتر نگیرد.
م ]1040[ - باید این سه روز دنبال هم باشد.
م ]1041[
- اگر روز هفتم نتوانست روزه بگیرد روز هشتم و نهم بگیرد، و یک روز دیگر
بعد از مراجعت از منى بگیرد و احتیاط آن است که بعد از ایّام تشریق که
یازدهم و دوازدهم و سیزدهم است بگیرد.
م ]1042[
- این سه روز روزه را در ایّام تشریق در منى جایز نیست بگیرد، بلکه در
ایّام تشریق در منى روزه براى همه کس حرام است، چه حج بجا بیاورد یا نه.
م ]1043[
- احتیاط مستحب براى کسى که روز هفتم را روزه نگرفته و هشتم و نهم را
گرفته آن است که بعد از مراجعت از منى سه روز روزه بگیرد که اوّل آن، روز
کوچ کردن است یعنى سیزدهم و متوالى بگیرد، و قصدش آن باشد که سه روز از پنج
روز براى اداى روزه واجب باشد.
م ]1044[ - اگر روز هشتم را روزه نگرفت روز نهم را هم نگیرد، و بعد از مراجعت از منى سه روز دنبال هم بگیرد.
م ]1045[
- جایز است اگر از روز هشتم روزه تعویق افتاد تا آخر ذىالحجّه هر وقت
بخواهد این سه روز را روزه بگیرد، اگرچه احتیاط آن است که بعد از ایّام
تشریق فوراً بگیرد.
م ]1046[
- این سه روز را در سفر مىتواند روزه بگیرد و لازم نیست در مکّه قصد
اقامت کند، بلکه اگر براى ماندن سه روز در مکّه مهلت نیست بین راه هم جایز
است بگیرد.
م ]1047[
- اگر سه روز روزه را گرفت و بعد از آن متمکّن شد از هدى، لازم نیست ذبح
کند، لکن اگر قبل از تمام شدن سه روز متمکّن شد باید ذبح کند.
م ]1048[ - اگر این سه روز روزه را نگرفت تا ماه ذىالحجّه تمام شد باید هدى را خودش یا نایبش در منى ذبح کند، و روزه فایده ندارد.
م ]1049[ - باید این سه روز روزه را بعد از احرام به عمره بجا آورد و قبل از آن نمىتواند.
م ]1050[ - هفت روز بقیه را باید بعد از مراجعت از سفر حج روزه بگیرد.
م ]1051[ - احتیاط واجب آن است که پى در پى بجا آورد.
م ]1052[
- جایز نیست این هفت روز را در مکّه یا در راه روزه بگیرد، مگر آنکه بناى
اقامت در مکّه باشد، در این صورت اگر مدّتى بگذرد که در آن مدّت مىتوانست
به وطن خود مراجعت کند جایز است بجا آورد، و همچنین جایز است اگر یک ماه
بماند.
م ]1053[
- در این ایّام که با هواپیما مراجعت مىکنند بعید نیست براى کسى که در
مکّه اقامت کرده جایز باشد به همان مقدارى که هواپیما اشخاص را به محل
مىرساند صبر کند و روزه بگیرد، لکن احتیاط خلاف آن است و به احتیاط واجب
جمع بین سه روز و هفت روز نکند.
م ]1054[
- اگر در غیر مکّه چه در راه یا در بلدى غیر از وطن خودش اقامت کرد ظاهراً
مىتواند هفت روز روزه را در آنجا بگیرد، و بهتر است به مقدارى صبر کند که
اگر راه مىپیمود به وطن مىرسید.
م ]1055[
- ابتداى ماهى را که اگر بماند در مکّه جایز است روزه را بگیرد و همین طور
ابتداى حساب موقع رسیدن به وطن را ظاهراً باید از وقتى که بناى مجاورت یا
اقامت به مکّه کرد حساب کند.
م ]1056[
- اگر متمکّن از روزه گرفتن شد و قبل از آن که روزه بگیرد مرد، واجب است
ولىّ او سه روز را قضا کند بنابر اقوى، و هفت روز دیگر را بنابر احتیاط
واجب.
م ]1057[ - لازم نیست بعد از برگشتن به بلد خود در همانجا روزه بگیرد، پس اگر در جاى دیگر قصد اقامت کرد مىتواند بگیرد.
م ]1058[
- اگر متمکّن از سه روز روزه نشد در مکّه و برگشت به محلّ خود در صورتى که
ماه ذىالحجّه باقى است مىتواند در محل بگیرد، لکن با هفت روز روزه فاصله
بدهد و اگر ماه گذشته باشد باید هدى ذبح کند، اگرچه به وسیله شخص امینى
باشد.
مسائل متفرّقه هدى
م ]1059[
- تقسیم قربانى به سه قسم واجب نیست، و فروش یا هبه سهم فقیر قبل از
قربانى و بدون قبض آن باطل است، ولى جایز است قبل از قبض از فقیرى در وطنش
وکالت بگیرد که در یکسوم قربانى طبق خواسته او تصرّف کند.
م ]1060[
- گفته مىشود که در منى، مسلخ فعلى کمى در وادى مُحسَّر ساخته شده و در
این صورت هر چند در صورت امکان ولو تا آخر ذیحجّه باید در منى قربانى کنند
لکن قربانى در مسلخ جدید مجزى است.
م ]1061[
- کسى که اجیر در حج است مىتواند براى قربانى، شخص ثالثى را وکیل کند و
وکیل مزبور نیّت قربانى حجّى که موکّلش از طرف موکّل خود انجام مىدهد را
مىنماید.
م ]1062[ - تأخیر ذبح از روز عید عمداً جایز نیست، لکن اگر تأخیر شد عمداً یا جهلاً یا نسیاناً، بنا بر احتیاط واجب ذبح را در روز انجام دهد.
م ]1063[ - کسانى که وکیل دیگرى هستند که براى او قربانى کنند مىتوانند قبل از این که حلق یا تقصیر کنند قربانى دیگرى را ذبح نمایند.
استفتائات
س ]1064[
- جمعى از حجّاج پول روى هم مىگذارند و کسى با پول مشترک براى همه آنان
تعدادى گوسفند مىخرد و در وقت ذبح هر گوسفند را براى یک نفر قصد مىکند و
قربانى مىکند، آیا این ترتیب ذبح اشکال دارد یا خیر، و آیا در صورت تفاوت
گوسفندان در قیمت با این که همه به یک اندازه پول دادهاند چه وضعى پیدا
مىشود؟
ج - اگر صاحبان پول راضى باشند اشکال ندارد.
س ]1065[
- کسانى که گوسفند خود را به غیر مؤمن دادهاند و او ذبح نموده است و بعد،
حلق و اعمال مترتّبه را انجام دادهاند و بعد متوجّه شدهاند، وظیفه آنان
چیست؟
ج - ذابح بودن غیر مؤمن اشکالى ندارد، و ذبح و اعمال مترتّبه نیز صحیح مىباشد.
س ]1066[
- کسى قربانى را به غیر مؤمن داده و او کشته است و بعد متوجّه شده و در
عین توجّه عمداً بدون تجدید قربانى حلق کرده و اعمال مترتّبه بر حلق را
انجام داده، آیا مُحل شده است یا نه، و آیا فقط قربانى باید بکند یا همه
اعمال را اعاده نماید؟
ج - ذابح بودن غیر مؤمن اشکالى ندارد، و ذبح و اعمال مترتّبه نیز صحیح مىباشد.
س ]1067[ - در مسأله قربانى در مسلخ جدید عبارت نقل شده از حضرت عالى صراحت در حکم ندارد، لطفاً نظر مبارک را مرقوم فرمایید.
ج - ذبح در مسلخ جدید مُجزى است.
س ]1068[ - آیا در شرایط قربانى تحقیق لازم است که یقین به بودن شرایط حاصل شود یا لازم نیست؟
ج
- در شرایطى که مربوط به نقص عارض بر حیوان بعد از تمام بودن آن است مثل
خصى نبودن یا معیوب نبودن حیوان فحص لازم نیست و در صورت شک مىتواند بدون
تحقیق ذبح کند، ولى در شرایط دیگر مثل سنّ حیوان لازم است یقین حاصل شود.
س ]1069[
- در مکّه جیب کسى را زدند و پولش را بردند، شکایت کرد، بعد طىّ مراحل
قانونى، حاکم آنجا حکم کرد پولش را از دزد بگیرند و به او بدهند، آیا جایز
است پول را بگیرد و گوسفند قربانى را با آن بخرد یا نه؟
ج - اگر مىداند که پول خود او است، مانع ندارد.
س ]1070[
- شخصى بدون گرفتن وکالت در ذبح، از طرف عیالش یا شخص دیگرى قربانى
مىنماید به این خیال که اذن فحوى از او دارد و مطمئن است که وقتى به عیالش
یا رفیقش بگوید من در قربانگاه براى تو قربانى کردهام او راضى است و
خوشحال هم مىشود، این نحو قربانى کافیست یا نه؟
ج - کافى نیست مگر او را وکیل کرده باشد.
س ]1071[
- روز عید بعض اشخاص به قربانگاه مىروند و بدون اینکه در قربانى نیابت
داشته باشند خودشان براى رفقایشان قربانى مىکنند آیا این قربانى کافى است
یا نه؟ و اگر کافى نیست، پول قربانى به عهده چه کسى است؟
ج - کفایت نمىکند و پول از مال کسى خارج مىشود که خرج کرده است، مگر آنکه غرورى در بین باشد.
س ]1072[
- در قربانگاه، حجّاج و صاحب گوسفند یک قرارى با هم مىگذارند که هر چند
رأس گوسفندى که مىخواهند هر یکى به فلان مبلغ و نام مىبرد، حاجى هم قبول
مىکند و یکى یکى را به نیّت افرادىکه وکالت دارد مىکشد، بعد مىرود با
صاحب گوسفند حساب مىکند آیا در قربانى اشکال نیست؟
ج - اشکال ندارد.
س ]1073[
- در قربانگاه ده نفر حاجى با صاحب گوسفند قرار مىگذارند که ده گوسفند را
جدا مىکنیم و قربانى مىکنیم از قرار یکى دویست ریال سعودى مثلاً، در این
بین چند نفر دیگر از رفقاى آنان مىآیند و بدون قرار جدید با صاحب گوسفند،
به تعدادشان گوسفند قربانى مىکنند و بنا دارند که بعد از قربانى طبق
قرارداد سایر افراد، به صاحب گوسفند پول بدهند، آیا قربانیهاى آنان درست
است یا خیر؟
ج - اگر یقین به رضایت صاحب گوسفند دارند، مانع ندارد.
س ]1074[
- غیر مؤمن مشغول سر بریدن قربانى بود، شخصى که براى او قربانى مىشد دست
گذاشت روى دست ذابح و فشار مىداد در بردن و آوردن چاقو، به نحوى که بریدن
سر گوسفند به هر دو اسناد داده مىشد، آیا این قربانى صحیح است؟
ج - مسلمان بودن ذابح کفایت مىکند و این ذبح صحیح است.
س ]1075[
- در روز عید قربان معمولاً هر کاروانى چند نفر براى قربانى از طرف دیگران
نایب مىشوند و مىآیند قربانگاه، اگر کسى شک کند که براى فلان شخص هم
قربانى کردم یا نه، وظیفه نایب چیست؟
ج - باید قربانى کند.
س ]1076[ - ذبح با کاردهاى استیل که معلوم نیست آهن است یا نه چگونه است؟
ج - در غیر صورت اضطرار صحیح نیست.
س ]1077[
- اگر انسان مریض نتواند در حج تمتّع قربانى کند و به دیگرى نیابت دهد و
نایب و وکیل فراموش کند و در مدینه یا در ایران یادش بیاید که قربانى نکرده
است، وظیفهاش چیست؟
ج
- بر حج او اشکال نیست، ولى قربانى بر ذمّهاش باقى است که باید در سال
آینده در منى انجام دهد، و اگر در ماه ذیحجّه فهمید باید در صورت امکان در
همان ماه قربانى کند.
س ]1078[
- شخصى براى خود و نیابت افرادى به قربانگاه رفت و ده رأس گوسفند خرید و
قربانى کرد، بعد از رسیدن به منزل یقین پیدا کرد پول 9 رأس گوسفند را داده
است، وظیفهاش نسبت به پول یک رأس که نداده چیست؟
ضمناً
با مراجعه به قربانگاه، صاحب گوسفند را پیدا نکرد، آیا جایز است که در آن
پول تصرّف کند و بعد از مراجعت به ایران پول ایرانى به حاکم شرع بدهد و یا
صدقه بدهد یا نه؟ و در صورتى که تصرّف در آن جایز باشد اکنون که به ایران
برگشته آیا باید ریال سعودى با قیمت آن به ارز دولتى یا ارز آزاد بدهد؟
ج - با یأس از شناسایى صاحبش از طرف او به فقیر صدقه دهد، و باید یا ریال بدهد و یا قیمت بالا را بدهد.
س ]1079[
- شخصى قربانى نمىکند به اعتقاد این که گوشت گوسفند تلف مىشود و از آنان
استفادهاى نمىشود، و با همین کیفیّت تقصیر کرده اعمال حج را انجام
مىدهد، وظیفه او چیست؟
ج - اگر جاهل بوده و فکر مىکرده که عملش صحیح است، از احرام خارج شده ولى قربانى بر ذمّه او است.
س ]1080[ - آیا مُحرم مىتواند قبل از ذبح گوسفند خود براى دیگرىذبح نماید؟
ج - مانع ندارد.
س ]1081[ - اگر کسى مؤمن بودن ذابح را قبل از ذبح احراز کرد و بعداً معلوم شد خلاف بوده است، آیا آن قربانى کفایت مىکند؟
ج - کفایت مىکند.
س ]1082[ - اگر قربانى از وجه غیر مُخَمَّس باشد چه صورت دارد؟
ج - کفایت مىکند ولى بدهکار اهل خمس است.
س ]1083[ - در صورت عدم وجود گوسفند سالم، آیا مىتواند گوسفند مرضوض الخصیتین (گوسفندى که تخمهاى آن را کوبیدهاند) را ذبح نمود؟
ج - اگر غیر خصى و مرضوض یافت نشود، ذبح خصى و مرضوض کافى است.
س ]1084[
- شخصى به اعتماد نایب خود در رمى، ذبح کرده و حلق نموده است، بعد معلوم
شده که نایب او از جانب او رمى ننموده است، آیا ذبح و حلق او صحیح است؟
ج - کفایت مىکند.
س ]1085[ - شخصى در قربانى کسى را نایب خود کرد، و پس از آن به دیگرى نیابت داد، ولى شخص اوّل ذبح نمود، آیا صحیح است؟
ج - اگر اوّلى را از وکالت عزل نکرده کافى است. و مجرّد نیابت دادن به دومى، عزل اوّلى از نیابت نیست.
س ]1086[ - کسى را وکیل در قربانى نموده، آیا وکیل مىتواند به دیگرى وکالت دهد؟
ج - اگر وکالت داده که وکیل، خودش قربانى کند، نمىتواند به دیگران بدهد.
س ]1087[ - مُحرمى که لباس احرامش بر اثر ذبح نجس شده، مىتواند به مقدارى که براى دیگران ذبح مىکند، در لباس احرام نجس باشده
ج - در صورت امکان باید لباس خود را تطهیر کند، و اگر نکرد ضررىبه احرام یا ذبح ندارد.
س ]1088[
- در مناسک نوشته: واجب است احتیاطاً که قربانى را از روز عید تأخیر
نیندازند، حال اگر کسى بدون عذر تأخیر انداخت، به غیر از حرمت تکلیفى،
عواقب دیگرى هم دارد؟
ج - قربانى او صحیح است، ولى باید ترتیب بین قربانى و حلق و اعمال مکّه مراعات شود.
س ]1089[ - بعد از بریدن چهار رگ حیوان، اگر گردن قربانى را در حالى که هنوز زنده است قطع نمود چه صورتى دارد؟
ج - کار حرامى است، لکن ذبیحه حلال است، و کفایت از قربانى مىکند.
س ]1090[
- مىفرمایید اگر ذبح در منى تا آخر ذیحجّه ممکن شود باید ذبح را تأخیر
بیندازد، آیا اجازه مىدهید که حلق را همان روز عید انجام دهد، یا باید حلق
و تقصیر را تا بعد از قربانى تأخیر بیندازد، هر چند ده روز طول بکشد؟
ج - حلق و تقصیر در روز عید انجام داده شود.
س ]1091[
- آیا حکم گوسفندى که تخمهاى آن را کوبیده اند، با گوسفندى که تخمهایش را
تابیدهاند یکى است یا نه؟ و در هر صورت اگر تخمهاى گوسفندى را تابیده
باشند، آیا براى هَدى مُجزى است یا نه؟ لطفاً نظر خودتان را بیان فرمایید.
ج - اگر خصى نباشد اشکال ندارد.
س ]1092[
- حیوانى را که براى هدى ذبح مىکنند، اگر چهار رگ او را ببرند و آن را
رها نمایند و حیوان به خودى خود پشت به قبله شود، و یا بعد از بریدن چهار
رگ، قبل از جان دادن، حیوان را روى بقیه اجساد حیوانات ذبح شده پرت نمایند و
حیوان در اثر این کار، از قبله منحرف شود و در آن حال جان دهد، حکمش چیست؟
ج - رو به قبله بودن در حال قطع چهار رگ کافى است.
س ]1093[ - اگر کسى پس از ذبح قربانى و انجام باقى مناسک و یا قبل از آن متوجّه شد که سنّ هدى کمتر از حدّ نصاب است وظیفه چیست؟
ج - اعاده لازم است.
س ]1094[
- اگر روحانى کاروان مىداند که احرامیِ او در روز عید در مسلخ به خون
آلوده مىشود و به جهت این که روحانى است و باید بر اعمال حجّاج نظارت
داشته باشد مدّت چند ساعت لباس احرامى او خون آلود است آیا با علم به نجس
شدن و طولانى بودن آن تکلیف او چیست؟
ج - اگر معذور از تبدیل یا تطهیر است اشکال ندارد.
س ]1095[
- روحانى کاروانى نایب است و مىداند که براى نظارت بر اعمال حج حجّاج در
قربانگاه لباس او به خون آلوده مىشود و به جهت مسئولیتى که دارد در
قربانگاه معطّل مىگردد، آیا با علم به این جهت نیابتش در حج اشکالى دارد؟
ج - نیابت اشکال ندارد.
س ]1096[ - بعضى از محلّههاى جدید مکّه، در منى ساخته شده است، آیا در آنجا مىشود قربانى نمود یا خیر؟
ج - اگر در منى است مانع ندارد، ولى بدون احراز این که در منى است، صحیح نیست.
س ]1097[ - انسان شک مىکند که در سال یا سالهاى گذشته ذابح قربانیش مؤمن بوده یا نه، الآن وظیفهاش چیست؟
ج - ذبح او صحیح است.
س ]1098[
- بعضى از مدیران کاروانها یا اشخاص خیّر دیگر که براى قربانى از اشخاص
پول مىگیرند و احیاناً خودشان سر بریدن را یاد ندارند لذا قربانیها را غیر
مؤمن ذبح مىکند، اوّلاً آیا از منوب عنه مُجزىاست یا نه، و ثانیاً آیا
نایب ضامن است یا نه؟
ج - کفایت مىکند و ضامن نیست.
مستحبّات هَدْى
س ]1099[ - مستحبّات هدى چند چیز است:
1 ـ در صورت تمکّن، قربانى شتر باشد، و در صورت نبودن آن، گاو و در صورت نبودن آن، گوسفند باشد.
2 ـ قربانى بسیار فربه باشد.
3 ـ در صورت شتر یا گاو بودن آن از جنس ماده و در صورت گوسفند یا بز بودن آن از جنس نر باشد.
4 ـ شترى
که مىخواهند او را نحر کنند ایستاده و از سر دستها تا زانوى او را ببندند
و شخص از جانب راست او بایستد، و کارد یا نیزه یا خنجر را به گودال گردن
او فروببرد، و در وقت ذبح یا نحر این دعا را بخواند:
«وَجَّهتُ
وَجهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّموَاتِ وَ الاَرضَ حَنِیفاً مُسلِماً وَ مَا
اَنَا مِنَ المُشرِکِین، اِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحیایَ وَ مَمَاتِی
للَّهِ رَبَّ العَالَمِینَ لا شَرِیکَ لَه وَ بِذلِکَ اُمِرتُ وَ اَنَا
مِنَ المُسلِمِین. اَللَّهُمَّ مِنکَ وَ لَکَ، بِسمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ
اَکبَر، اَللَّهُمَّ تَقَبَّل مِنِّی».
5 ـ این که خود، قربانى را بکشد و اگر نتواند، دست خود را بالاى دست کشنده بگذارد.
سوم از واجبات منى تقصیر است
و در آن چند مسأله است:
م ]1100[ - هر مکلّفى مختار است که بعد از ذبح کردن، یا سر بتراشد و یا از ناخن یا موى خود قدرى بچیند مگر چند طایفه:
اوّل زنها که باید از مو یا ناخن خود قدرى بگیرند، و کافى نیست ظاهراً براى آنها سر تراشیدن.
دوم کسى که موى سر خود را به عسل یا «صمغ» یا نحو آن براى رفع شپش و نحو آن چسبانیده باشد باید سر بتراشد به احتیاط واجب.
سوم کسى که موى خود را جمع کرده و گره زده و در هم پیچیده و بافته است باید سر بتراشد به احتیاط واجب.
چهارم خنثاى مشکل اگر از این دو دسته اخیر نباشد باید تقصیر کند و سر نتراشد.
م ]1101[ - اگر خنثاى مشکل از این دو طایفه باشد، واجب است هم تقصیر کند و هم سر بتراشد احتیاطاً.
م ]1102[ - احتیاط آن است که کسى که سر را مىتراشد تمامش را بتراشد.
م ]1103[
- در تقصیر کفایت مىکند مقدار کمى از موى سر یا ریش یا شارب را چیدن به
هر نحو و با هر آلت که باشد، و یا ناخن گرفتن، و بهتر است که هم مقدارى از
مو بگیرد و هم ناخن را بگیرد.
م ]1104[
- سر تراشیدن و تقصیر چون از عبادات است باید با نیّت خالص از ریا و براى
اطاعت خداوند باشد و بدون آن صحیح نیست، و آنچه باید به آن حلال شود حلال
نمىشود.
م ]1105[
- جایز است سر را خود انسان بتراشد یا به سلمانى بدهد، و همچنین در تقصیر،
و باید خودش نیّت کند، و بهتر آن است که سلمانىهم نیّت کند.
م ]1106[
- کسانى که سر تراشیدن بر آنها متعیّن است مثل اشخاصى که در مسأله 1100
ذکر شد، اگر سر آنها مو نداشته باشد باید تیغ را بکشند به سر آنها، و آن
کافى است از تراشیدن سر.
م ]1107[
- کسانى که مخیّر هستند میان تراشیدن سر و گرفتن موى ریش یا شارب و گرفتن
ناخن، اگر سرشان مو نداشت باید تقصیر کنند، و اگر هیچ مو نداشتند حتّى موى
ابرو باید ناخن بگیرند و اگر آن را هم نداشتند تیغ را به سر بکشند کافى است.
م ]1108[ - تراشیدن ریش کفایت نمىکند از تقصیر.
م ]1109[ - براى تقصیر، موى زیر بغل یا عانه کفایت نمىکند.
م ]1110[ - محلّ تراشیدن سر و تقصیر نمودن، منى است، و جایز نیست اختیاراً در غیر آن جا.
م ]1111[ - احتیاط آن است که در روز عید باشد و بدون ضرورت تأخیر نیندازد.
م ]1112[
- اگر کسى سر نتراشید و تقصیر نکرد در منى و از آنجا کوچ کرد باید مراجعت
کند و عمل را انجام دهد، و فرقى نیست در این حکم بین کسى که عمداً ترک کرده
یا نسیاناً و سهواً یا به واسطه مسأله ندانستن.
م ]1113[
- اگر براى این شخص ممکن نشود برگشتن به منى هر جا که هست سر بتراشد یا
تقصیر کند، و موى خود را بفرستد به منى در صورت امکان، و مستحب است که مو
را در منى دفن کند در محلّ خیمه خود.
م ]1114[ - جایز نیست طواف حج بکند قبل از تقصیر یا سر تراشى، و همچنین سعى را جایز نیست جلو بیندازد.
م ]1115[ - اگر قبل از سر تراشى یا تقصیر، از روى سهو یا جهل به حکم طواف و سعى کند، طواف و سعى صحیح است و اعاده نمىخواهد.
م ]1116[
- اگر از روى علم و عمد این کار را کرده باید برگردد و سربتراشد یا تقصیر
کند و پس از آن طواف و نماز آن و سعى را اعاده نماید و یک گوسفند هم ذبح
کند.
م ]1117[
- اگر فقط طواف را از روى علم و عمد مقدّم داشته گوسفند لازم است، و اگر
فقط سعى را مقدّم داشته گوسفند لازم نیست، لکن باید اعاده کند آن را بعد از
حلق یا تقصیر و طواف و نماز آن.
م ]1118[ - به احتیاط واجب، در مِنى باید اوّل رمى جمره کند و بعد از آن ذبح و بعد تقصیر یا حلق نماید.
م ]1119[
- اگر از روى غفلت و سهو بر خلاف این ترتیب عمل کند اعاده لازم نیست، و
اگر از روى جهل به مسأله بوده بعید نیست که اعاده نخواهد و احتیاط به اعاده
است، و اگر از روى علم و عمد بوده در صورت امکان احتیاط را ترک نکند هرچند
که لازم نمىباشد.
م ]1120[
- بعد از آنکه مُحرمى که وظیفهاش سر تراشیدن بود سر تراشید، یا تقصیر
کردن بود تقصیر کرد حلال مىشود بر او تمام چیزهایى که حرام شده به واسطه
احرام حج، مگر زن و بوى خوش، و امّا صید از دو جهت حرمت داشت: یکى آن که در
حرم صید جایز نیست نه براى محرم و نه براى غیر محرم، و این حرمت باقى است،
دوم آن که بر خصوص محرم نیز صید جایز نیست چه در حرم باشد یا غیر حرم، و
بعید نیست که به واسطه حلق یا تقصیر از جهت دوم حرمت برداشته شود، پس جایز
است از براى او صید در خارج حرم.
مسائل متفرّقه حلق یا تقصیر در حج
م ]1121[
- اگر قربانى به دلیلى از روز عید تأخیر افتاد، بنابر احتیاط نمىتواند
حلق یا تقصیر کند و از احرام خارج شود و بعد قربانى کند، بلکه ترتیب بین
قربانى و حلق یا تقصیر و اعمال مترتّبه بر آن را باید مراعات کند على
الاحوط.
م ]1122[
- حلق یا تقصیر باید در روز عید بجا آورده شود، امّا بخاطر عذر تأخیر آن
تا آخر ایّام تشریق مانع ندارد، و در صورت تأخیر در شب هم صحیح است و کفایت
مىکند.
م ]1123[
- اگر حاجى براى قربانى به کسى وکالت دهد، تا وکیل او قربانى نکرده
نمىتواند حلق یا تقصیر کند، ولى اگر با اعتقاد به اینکه وکیل او براى او
قربانى کرده حلق یا تقصیر کرد بعد معلوم شد که وکیل او هنوز قربانى نکرده،
حلق یا تقصیر مزبور کافى است و اگر بعد از حلق یا تقصیر اعمال مکّه را هم
انجام داده باشد کفایت مىکند و لازم نیست آنها را اعاده کند.
م ]1124[ - کسانى که سال اوّل حج آنها است بین حلق و تقصیر مخیّرند.
م ]1125[
- کسى که بخواهد دیگرى را حلق نماید نمىتواند قبل از این که خودش حلق یا
تقصیر کند سر او را بتراشد ولى مىتواند ناخن دیگرى را براى تقصیر بگیرد، و
ازاله موى دیگرى نیز قبل از خارج شدن از احرام جایز نیست ولو براى تقصیر.
س ]1126[
- کسى که سفر اوّل حج او است در وقتى که سلمانى سر او را براى حلق
مىتراشیده مشغول گرفتن ناخنهاى خود بوده و غافل بوده که نباید این کار را
بکند. آیا کفّاره دارد یا خیر؟
ج - چیزى بر او نیست.
س ]1127[
- کسى که در غیر منى حلق نموده و اعمال مترتّبه را انجام داده و پس از آن
عمره مفرده انجام داده، آیا مُحل شده است یا خیر، و عمره مفرده او صحیح است
یا خیر؟
ج
- مُحِل نشده و عمره او صحیح نیست، مگر اینکه از روى جهل یا نسیان در غیر
منى حلق کرده باشد که در این صورت مُحل شده و عمره او صحیح مىباشد، لکن
احتیاط در این است که در صورت امکان به منى برگردد و حلق یا تقصیر کند و یا
موى خود را به منى بفرستد.
س ]1128[
- گفته مىشود که مسلخ جدید در منى نیست و اشخاص پس از قربانى در آنجا و
بیرون آمدن، پشتِ همانجا حلق و تقصیر کردهاند، وظیفه آنان چیست؟
ج - اگر حلق و تقصیر در منى نبوده باید اعاده شود، مگر در صورت جهل یا نسیان بصورتى که گفته شد.
س ]1129[
- در مسأله سابق کسانى که بعد از حلق و تقصیر مزبور به مکّه آمدهاند و
اعمال مکّه از قبیل طواف و سعى و طواف نساء را انجام دادهاند و بعد متوجّه
شدهاند که حلق و تقصیر در منى نبوده، آیا اعمال مکّه آنان صحیح است؟
ج - در فرض مزبور صحیح نیست و باید آن اعمال هم اعاده شود، مگر در صورت جهل یا نسیان.
س ]1130[
- کسى که سال قبل هم به حج مشرف شده و حلق را در خارج منى انجام داده است و
امسال هم حلق را در خارج نموده چه وظیفهاى دارد، و اگر اعمال مکّه را
انجام داده صحیح است یا خیر؟
ج
- در صورت جهل یا نسیان اعمالش در هر دو سال صحیح است، امّا در صورتى که
عمداً و از روى علم در غیر منى حلق کرده باشد حلق یا تقصیر را در منى اعاده
کند و یک حلق یا تقصیر کافى است و بعد طواف و نماز و سعى سال قبل را اعاده
کند و احتیاطاً طواف و نماز و سعى امسال را نیز بجا آورد و بعد یک طواف
نساء و نماز انجام دهد و کفایت مىکند، گرچه ظاهر این است که احرام براى
عمره و حج امسال صحیح نبوده است، در صورتى که سال قبل عامداً و عالماً در
غیر منى حلق کرده باشد.
س ]1131[ - اگر در موردى که حاجى باید حلق کند به جاى حلق، تقصیر کرده است وظیفهاش چیست، آیا کفّاره دارد یا نه؟
ج
- در صورتى که به سر خود صمغ یا عسل زده باشد یا موهاى خود را بافته باشد،
تقصیر کافى نیست و باید حلق کند، و در صورت جهل کفّاره ندارد.
س ]1132[
- کسى که سال دوم حج او است و سال قبل براى خودش حج نموده و حلق کرده است و
امسال به نیابت دیگرى حج بجا مىآورد، آیا در سفر دوم حکم صروره را دارد
که باید حلق کند یا تقصیر کافى است؟
ج - تقصیر کفایت مىکند.
س ]1133[
- شخصى در سال 60 نایب شخص دیگرى شد، و براى اوّلین بار آمد مکّه و در مرز
بین وادى مُحَسّر و منى، حلق نمود، به اعتقاد این که آنجا جزء منى است، و
یک سال بعد باز به مکّه مشرّف شد، براى خودش به عنوان حَجّةالاسلام، و در
منى تقصیر نمود به خیال این که حلق قبلى، و اعمال حج گذشته او صحیح بوده
است، و در سال 65 باز به مکّه مشرّف شد و به عنوان ما فى الذّمه مُحرم شد،
در این بین متوجّه شد که حلق سال اوّل در خارج منى بوده است، امسال حلق را
در منى به قصد ما فى الذّمه، انجام مىدهد و بقیه اعمال را نیز به قصد ما
فى الذّمه، بجا آورده است، آیا این کار کافى است یا نه؟
ج - کفایت مىکند و حج نیابى و حَجّةالاسلام خودش هر دو صحیح است و احتیاجى به اعاده و حج و حلق و غیره بقصد ما فى الذمه نمىباشد.
س ]1134[
- اگر کسى مقدارى از سر خود را با تیغ بتراشد و بقیه را ماشین کند آیا
جایز است و حلق صدق مىکند؟ ضمناً بعد از ماشین، بقیه سر را نیز مىتراشد.
ج - چون شخص مخیّر است بین حلق و تقصیر مىتواند حلق را رها کرده و به نیّت تقصیر موى خود را کوتاه نماید.
س ]1135[
- کسى که غیر از وقوفین اضطرارى را نمىتواند درک کند و براى بقیه اعمال
خود نایب مىگیرد، آیا مىتواند حلق را در غیر از منىانجام دهد؟
ج - باید در منى حلق یا تقصیر کند و حلق در غیر منى کافى نیست، مگر آنکه نتواند به منى برود.
س ]1136[
- شخصى دو موضع در سرش شکسته است، ممکن است که حلق روز عید باعث پاره شدن
پوست گردد، اگر تقصیر نماید، مُجزى است یا وظیفه دیگرى دارد؟
ج - تقصیر کفایت مىکند.
س ]1137[
- شخصى سال گذشته قربانى و حلق را در غیر منى (خارج از منى) انجام داده و
پس از خاتمه اعمال به ایران برگشته است و امسال نیز به مدینه مشرّف شده و
قصد حج دارد، بفرمایید وظیفه او چیست؟ و آیا مىتواند براى خود یا دیگران
حج بجا آورد یا نه؟
ج
- در صورتى که جهلاً یا نسیاناً در غیر منى قربانى و حلق را بجا آورده
کفایت مىکند و اعمال مترتّبه نیز صحیح است و امسال مىتواند به نیابت از
دیگران حج بجا آورد.
س ]1138[ - صبىّ مُمیّزى تمام اعمال حج را به نحو صحیح انجام داده است، آیا از صَروره بودن، خارج مىشود یا نه؟
ج - بلى، خارج مىشود.
س ]1139[
- در روز عید قربان که حاجى باید حلق کند و از طرفى تراشیدن و کندن مو بر
مُحرم حرام است، آیا حجّاج باید بعد از تقصیر افرادى که مخیّر بین حلق و
تقصیر هستند از وجودشان براى حلق استفاده کنند یا در آن وقت براى شخص جایز
است که سر خود را بتراشد، و آیا فرق است بین تراشیدن سر خود و تراشیدن سر
دیگرى، و در هر حال، تکلیف شرعى او چیست؟
ج
- خودش مىتواند خود را حلق کند، و مىتواند به کسى که از احرام به حلق یا
تقصیر خارج شده واگذار کند که او را حلق نماید، و در هر صورت اگر دیگرى او
را حلق کند کفایت مىکند اگرچه از احرام خارج نشده باشد، ولى حلق براى
صروره احتیاط مستحب است و لزومى ندارد.
س ]1140[
- کسى که در حج وظیفهاش سر تراشیدن است و از اوّل مىداند که با تیغ
کشیدن، سرش خون مىآید، بفرمایید آیا سرش را باید بتراشد یا نه؟
ج - باید تقصیر کند.
س ]1141[ - کسى که حلق را فراموش کرده و به ایران بازگشته است، وظیفه او چیست؟
ج
- باید به مکّه رود و در منى حلق یا تقصیر کند، و اگر نمىتواند در همان
محلّ خودش حلق یا تقصیر را بجا آورد و اعاده اعمال مترتّبه بر حلق لازم
نیست.
س ]1142[ - کسى که وظیفه او حلق است و لیکن از حلق معذور است، وظیفه او چیست؟
ج - تقصیر کفایت مىکند.
س ]1143[ - اگر کسى قربانى را از روى عمد تأخیر بیندازد، آیا مىتواند حلق و یا تقصیر نماید و یا باید حتماً بعد از قربانى باشده
ج - باید حلق را بعد از قربانى انجام دهد.
س ]1144[
- شخصى در روز عید قربان در حال رَمى جمره عقبه پول خود را گم کرد و چون
پول براى هدى نداشت آن را مبدّل به روزه کرد، و تصمیم دارد بعد از ایّام
تشریق شروع به سه روز روزه نماید، آیا چنین شخصى تقصیر یا حلق را پس از سه
روز روزه انجام دهد یا همان روز عید حلق یا تقصیر نماید؟
ج - باید روز عید حلق یا تقصیر نماید.
س ]1145[ - آیا تراشیدن ریش، صرف نظر از حرمت، کفایت از تقصیر مىکند یا نه؟
ج - کفایت نمىکند.
س ]1146[
- عصر عید قربان بعد از هدى که دوستان سر مىتراشیدند و من هم به این فکر
که باید سر را تراشید رفتم سر خود را تراشیدم، و نگفتم که سر مىتراشم براى
حج تمتّع، فقط سرم را تراشیدم، در این صورت وظیفه من چیست؟
ج - اگر سر را به عنوان این که وظیفه شما سر تراشى است و از اعمال حج است تراشیدهاید صحیح است هر چند نیّت را نگفته باشید.
مستحبّات حلق
در حلق چند چیز مستحب است:
1 ـ آنکه از جانب راست پیش سر ابتدا کند و این دعا را بخواند: «اللّهُمَّ أعطنى بکلّ شَعرَةٍ نوراً یومَ القیامَة».
2 ـ آنکه
موى سر خود را در منى در خیمه خود دفن نماید و اولى این است که بعد از حلق
از اطراف ریش و شارب خود گرفته و همچنین ناخنها را بگیرد