و در آن چند مسأله است:
(811)م - واجب است بعد از بجا آوردن نماز طواف سعى کند بین صفا و مروه که دو کوه معروفند.
(812)م - مراد از سعى آن است که از کوه صفا برود به مروه و از مروه برگردد به صفا.
(813)م
- واجب است سعى بین صفا و مروه هفت مرتبه باشد که به هر مرتبه شوط گویند،
به این معنى که از صفا به مروه رفتن یک شوط است و از مروه به صفا برگشتن
نیز یک شوط است.
(814)م
- واجب است اوّل از صفا شروع کند و باید در دور هفتم به مروه ختم شود، و
اگر از مروه شروع کند هر وقت فهمید باید اعاده کند، و اگر در بین سعى بفهمد
باید از سر بگیرد و از صفا شروع کند.
(815)م
- احتیاط آن است که ابتدا کند از جزء اوّل صفا و از آنجا شروع به سعى کند،
و در صورتى که روى کوه برود و همان طور به نحو متعارف سعى کند کفایت
مىکند.
(816)م - در سعى بین صفا و مروه جایز است سواره و بر روى محمل، چه در حال اختیار و چه با عذر لکن راه رفتن افضل است.
(817)م - طهارت از حدث و خبث و پوشاندن عورت در سعى معتبر نیست گرچه احوط مراعات طهارت از حدث است.
(818)م
- واجب است سعى را بعد از طواف و نماز آن بجا آورد، و اگر عمداً پیش از
آنها بجا آورد باید بعد از طواف و نماز آن را اعاده کند.
(819)م
- اگر از روى فراموشى مقدّم بدارد سعى را بر طواف، اقوى آن است که آن را
اعاده کند و همچنین است اگر از روى ندانستن مسأله مقدّم بدارد.
(820)م - واجب است رفتن و برگشتن از راه متعارف باشد، پس اگر از راه غیر متعارف به صفا برود یا به مروه، سعیش باطل است.
(821)م - اگر بین صفا و مروه را دو طبقه یا چند طبقه کنند سعى از غیر طبقه اول فقط در صورت اضطرار جایز است.
(822)م
- اگر طبقه زیرزمینى درست شد و کوه صفا و مروه ریشه دار بود و سعى بین آن
دو واقع شد صحیح است على الظّاهر، و احوط سعىاز طبقه روى زمینى است.
(823)م
- واجب است در وقت رفتن به طرف مروه متوجّه به آن جا، و وقت رفتن رو به
صفا متوجّه به آن باشد، پس اگر عقب عقب برود یا پهلو را به طرف صفا یا مروه
کند و برود باطل است، لکن نگاه کردن به چپ و راست بلکه گاهى به پشت سر
اشکال ندارد.
(824)م
- جایز است به جهت استراحت و رفع خستگى، نشستن یا خوابیدن بر صفا یا مروه،
و همین طور جایز است نشستن یا خوابیدن بین آنها براى رفع خستگى و لازم
نیست عذرى داشته باشد بنابر اقوى.
(825)م
- جایز است تأخیر سعى از طواف و نماز آن براى رفع خستگى یا تخفیف گرمى
هوا، و جایز است بدون عذر تأخیر بیندازد تا شب گرچه احتیاط در تأخیر
نینداختن است.
(826)م - جایز نیست تأخیر انداختن تا فردا بدون عذر از قبیل مرض.
(827)م - سعى از عبادات است و باید آن را با نیّت خالص براىفرمان خداى تعالى بیاورد.
(828)م - سعى مثل طواف رکن است و حکم ترک آن از روى عمد یا سهو چنان است که در طواف گذشت.
(829)م - زیاد کردن در سعى بر هفت مرتبه از روى عمد موجب باطل شدن آن است به تفصیلى که در طواف گذشت.
(830)م
- اگر از روى فراموشى زیاد کند بر سعى چه کمتر از یک مرتبه یا بیشتر سعى
او صحیح است، و بهتر آن است که زائد را رها کند، گرچه بعید نیست که بتواند
آن را به هفت مرتبه برساند.
(831)م
- اگر سعى را کم کند سهواً واجب است آن را اتمام کند هر وقت یادش بیاید، و
اگر به وطن خود مراجعت کرده و براى او مشقّت ندارد باید برگردد، و اگر
نمىتواند یا مشقّت دارد باید نایب بگیرد.
(832)م
- اگر کمتر از سه دور و نیم از سعى را بجا آورده و بقیه را فراموش کرده با
فوت موالات باید سعى را از اول بجا آورد، امّا اگر سه دور و نیم یا بیشتر
بجا آورده سعى را از همانجا که قطع کرده ادامه دهد و تمام کند.
(833)م - با تمام کردن سعى حلال نمىشود بر او آنچه حرام شده بود به واسطه احرام.
(834)م
- اگر فراموش کرد بعض سعى را در عمره تمتّع پس به گمان این که اعمال عمره
تمام شده از احرام خارج شد و بعد از آن نزدیکى با زنان کرد واجب است برگردد
و سعى را تمام کند، و واجب است که یک گاو براى کفّاره ذبح کند.
(835)م
- اگر فراموش کرد بعض سعى را در عمره تمتّع و تقصیر کرد و بعد از آن
نزدیکى با زنان کرد واجب است که به دستور مسأله سابق عمل کند، بلکه احتیاط
واجب آن است که در این دو حکم سعى در غیر عمره تمتّع را نیز ملحق به تمتّع
کند در کفّاره و اتمام.
(836)م
- اگر شک کند در عدد رفت و آمدها بعد از تقصیر اعتنا نکند، و اگر شک کند
بعد از آنکه از عمل فارغ شد و منصرف شد چون بنا گذارى بر اتمام و اعتنا
نکردن به شک خالى از اشکال نیست احتیاط آن است که آنچه احتمال نقص مىدهد
اتمام کند، خصوصاً اگر شک در ناقص گذاشتن در این باشد که عمداً براى حاجتى
ترک کرده است سعى را که برگردد و اتمام کند که در این صورت وجوب اتمام بعید
نیست، و اگر شک در زیاده دارد و مىداند ناقص نشده اعتنا نکند.
(837)م
- اگر بعد از فارغ شدن از سعى یا از هر دورى شک در دُرست آوردن آن کند
اعتنا نکند و سعیش صحیح است، و همین طور اگر در بین رفت و آمد شک در صحیح
بجا آوردن جزء پیش کند، اعتنا نکند.
(838)م
- اگر در مروه شک کند که هفت دفعه رفت و آمد کرده یا زیادتر مثل اینکه شک
کند که این دور هفت است یا کمتر ظاهراً سعى او باطل است، و همچنین است هر
شکّى که به کمتر از هفت تعلّق بگیرد، مثل شک بین یک و سه یا دو و چهار و
هکذا.
(839)م
- اگر طواف را در روزى بجا آورد و روز بعد شک کرد که سعى کرده است یا نه
بعید نیست بنا گذارى بر آوردن، گرچه احتیاط در آوردن است، مگر آنکه بعد از
تقصیر شک کند که در این صورت لازم نیست سعى کند.
مسائل متفرّقه سعى
(840)م
- کسى که مىدانسته باید هفت مرتبه بین صفا و مروه سعى کند و با همین نیّت
از صفا شروع کرده ولى رفت و برگشت را یک مرتبه حساب کرده و در نتیجه
چهارده مرتبه سعى نموده احتیاط آن است که سعى را اعاده کند اگرچه اقوى
کفایت همان سعى است.
(841)م
- کسى که بعد از ظهر، طواف و نماز را بجا مىآورد و سعىرا شب انجام
مىدهد اگر بدون تأخیر عرفى، سعى در شب واقع شود مانع ندارد و احتیاط آن
است که تا شب تأخیر نیندازد اگرچه اقوى کفایت است.
(842)م - سعى در طبقه فوقانى فقط در صورت اضطرار جایز است.
(843)س - کسى که در اثناى سعى متوجّه شود که طواف او بیش از هفت شوط بوده تکلیف او چیست؟
ج - مىتواند سعى را رها کند و همه اعمال را از ابتدا شروع کند، یعنى طواف و نماز و سعى را دوباره بجا آورد.
(844)س - اگر از مروه شروع کند و به صفا ختم کرده و بعد فهمیده است، وظیفه او چیست به خصوص اگر تقصیر کرده باشده
ج - باید سعى را اعاده کند و اگر تقصیر نکرده تقصیر کند.
(845)س
- کسى بعد از اتمام شوط ششم سعى در صفا گمان تمام شدن هفت شوط را کرد و
تقصیر نمود ولى فوراً به او گفتهاند که باید یک شوط دیگر بیاورى، او هم
انجام داد و بعد بار دیگر تقصیر نمود، آیا عمل او صحیح است یا خیر، و
کفّاره دارد یا نه؟
ج - عمل صحیح است ولى در عمره تمتّع کفّاره دارد، و کفّاره آن یک گاو است.
(846)س - کسى در اثناء سعى براى آب خوردن از مسیر منحرف شده و پس از خوردن آب ادامه داده است چه صورت دارد؟
ج
- اگر سعى را قطع نکرده و به نیّت سعى حرکت را ادامه داده است و در بین
راه آب خورده، یا اگر قطع کرده از جایى که سعى را قطع کرده یا مُحاذى آن
سعى را تمام کرده صحیح است.
(847)س
- کسى که طواف و نماز آن را انجام داده و سعى را به روز بعد یا روزهاى بعد
به تأخیر انداخته است آیا طواف و نماز را باید اعاده کند؟
ج - اگر بدون عذر تأخیر انداخته طواف و نماز را باید اعاده کند.
(848)س - آیا زنهایى که از جهت عادت ماهانه براى طواف نایب مىگیرند در سعى هم مىتوانند نایب بگیرند؟
ج - محلّ سعى مسجد نیست و سعى را باید خودشان بجا آورند با مراعات ترتیب بین طواف و سعى.
(849)س
- اگر کسى یقین کند که هفت شوط سعى بین صفا و مروه را تمام کرده است ولى
بعد از تقصیر متوجّه مىشود که پنج شوط بوده، اوّلاً آیا کلّ سعى را باید
از سر بگیرد یا دو شوطى را که ناقص بوده است باید تکمیل کند؟ و ثانیاً آیا
تقصیر هم باید بکند، یا تقصیر اوّل کافى است؟
ج - باید سعى را اتمام کند، و پس از سعى تقصیر را اعاده کند.
(850)س
- شخصى بعد از طواف عمره تمتّع گم شده و بعد از پیدا شدن به رفقایش گفته
که سعى صفا و مروه را بجا آوردهام، و تقصیر نمود و مُحرم شد براى حج
تمتّع، ولى بعد از مراجعت از عرفات و منى و موقع طواف و سعى صفا و مروه
اعمال حج اظهار کرده: مثل اینکه من در اعمال عمره به صفا نیامدهام، همین
طور گفتهاند ان شاء اللَّه آمدهاى، بعد از مراجعت به ایران چند بار به
پسرانش گفته اَعمال من ناقص شده، و قبل از فوتش وصیّت نموده است براى او
نایب بگیرند، اگر عمل شخص فوق الذّکر باطل شد وُرّاث او حاضرند این جانب را
بفرستند تا اعمال حج او را انجام بدهم، نظر حضرتعالى چیست؟
ج - حج او باطل است مگر آنکه سعى را فراموش کرده باشد که در این صورت فقط براى سعى نائب مىگیرند.
(851)س
- بین صفا و مروه طورى است که از یک طرف مىروند و از طرف دیگر آن بر
مىگردند، یعنى بین رفت و برگشت دو سه مترىفاصله است، آیا اگر امکان باشد
از همان مسیرى که به صفا رفته، به مروه برود اشکال دارد؟
ج - اشکال ندارد، ولى نباید مزاحم دیگران شود.
(852)س
- شخصى در حال سعى کردن بود، یک وقت دید مقدارىرا که براى هروله علامت
گذارى کردهاند به طور عادى سیر کرده است، گمان مىکرد لازم است هَروَله
کند و لذا برگشت و مقدارى را که عادى رفته بود، با هروله تکرار کرد، آیا
سعیش اشکال دارد؟
ج - اشکال ندارد.
(853)س
- شخصى در سعى بین صفا و مروه، از جایى که به صفا یا مروه رسید براى شوط
بعدى شروع نمىکند، بلکه تقریباً مقدار دو سه متر هلالى شکل و یا مستقیم به
شکل عرضى مىآید و شروع مىکند، و در این مقدار متوجّه نیست که با نیّت
سعى کرده است یا نه، ولى اگر از او سؤال شود چه مىکنى جواب مىدهد سعى
مىکنم، آیا مضر نیست؟
ج - راه رفتن مزبور روى کوه مضر به سعى نیست، و در فرض مسأله سعى، صحیح است.
(854)س
- آیا سعى کردن از همانجا که مریضها را با چرخ مىبرند و بر مىگردانند
(یعنى حدود دو متر بالاتر از ابتداى سراشیبىشروع مىکنند) صحیح و کافى
است؟ یا حتماً باید از اوّل کوه صفا شروع و در مروه هم به سنگهاى سیاه بعد
از سنگهاى صاف که بقایاى کوه است برسند؟
ج - سعى باید بین دو کوه باشد احراز شود، و لازم نیست بالا برود.
(855)س
- در مناسک فرمودهاید کسى که بین صفا و مروه، سعىمىکند واجب است در
هنگامى که به طرف مروه در حرکت است توجّهش به مروه باشد، و بالعکس، آیا این
وجوب توجّه، تکلیفى است و یا وضعى و تکلیفى؟
ج - وضعى است.
(856)س
- گاهى انسان در اثر ازدحام جهت رفتن براى سعى ناچار است از مسجد الحرام
عبور کند، در این صورت تکلیف حائض و نفساء چیست، و آیا براى سعى هم مثل
طواف نایب بگیرند؟
ج
- اگر امکان نداشته باشد که از راه دیگرى بروند باید تأخیر بیندازند، و
اگر آن هم ممکن نیست نوبت به نیابت مىرسد، و بر فرض مخالفت چنانچه از آن
راه رفت و خودش سعى کرد سعیش صحیح است هر چند گناه کرده است.
(857)س - زیادى در سعى جهلاً، آیا حکم زیادى سهوى را دارد یا عمدى؟
ج - حکم زیادى سهوى را دارد و سعى او صحیح است.
(858)س
- کسى که نمىتواند بدون سوار شدن در چرخ هاىمعمولى در مَسعى سعى کند لکن
تمکّن مالى ندارد، چون ارز خود را صرف سوغات کرده، وظیفهاش چیست؟
ج - اگر مىتواند با چرخ سعى کند ولو با فروش چیزى یا قرض باید خودش سعى کند و استنابه صحیح نیست مگر آنکه مشقّت و حرج در کار باشد.
(859)س - شخصى شوط سوم سعى را به هم زد و با فاصله اندکى هفت شوط دیگر بجا آورد، و تقصیر نمود، آیا این سعى صحیح است؟
ج - صحیح مىباشد.
(860)س
- شخصى به اعتقاد این که هر شوط سعى رفت و برگشت از صفا به مروه است سعى
را شروع مىکند و در شوط سوم متوجّه مسأله مىشود و سعى خود را به هفت شوط
خاتمه مىدهد. سعى او چه حکمى دارد؟
ج - سعى او صحیح است.
(861)س - شخصى در حال سعى گاهى عقب عقب به طرف مروه و یا صفا رفته است، تکلیف او چیست؟
ج - اگر از محلّ آن گذشته مىتواند اعاده کند و یا اینکه مقدار اضافى را رها کند و آنچه عقب عقب رفته جبران نماید و ادامه دهد.
(862)س - سعى از طبقه دوم فعلى که بالاتر از کوه صفا و مروه مىباشد، جایز است یا نه؟
ج - فقط در صورت اضطرار جایز است.
(863)س
- شخصى به جهت کنترل همراهان خود در حین سعىگاهى به عقب بر مىگشته و
بدون توجّه مجدّداً همان مسافت را طى مىکرده، آیا سعى او صحیح است؟
ج - اشکال ندارد.
(864)س
- شخصى سعى بین صفا و مروه را پنج دور رفت و برگشت که مجموعاً ده شوط
مىشود انجام داده است، و آن گاه که متوجّه مسأله شد سعى را از همانجا قطع
نمود و تقصیر کرد، تکلیف چیست؟
ج - در فرض سؤال احوط اعاده سعى است.
(865)س
- شخصى به تصوّر این که رفتن بالاى کوه صفا یا مروه لازم است، چون این
مقدار مسافت را تحت فشار جمعیت رفته لذا براىاعاده آن مقدارى وارد مسعى
شده و بعد به نیّت سعى برگشته است و در واقع مقدارى مسافت را دو بار طى
کرده است، آیا سعى او درست است؟
ج - اگر به نیّت احتیاط عمل کرده باشد ضرر ندارد.
(866)س
- شخصى به تصوّر این که سعى نیاز به وضو دارد بعد از یک شوط و نیم سعى خود
را قطع مىکند و وضو مىگیرد و هفت شوط دیگر سعى مىنماید، تکلیف او چیست؟
ج - اشکال ندارد.
(867)س
- کسى که قدر متیقن عدد اشواط را مىداند، امّا تردید دارد که شوط بعدى را
انجام داده است یا نه، مثلاً مىداند پنج شوط انجام داده، ولى شک دارد که
بقیه را انجام داده یا نه، تکلیف او چیست؟
ج - فرض مزبور شک در اشواط است، و مُبطل است.
(868)س - اگر کسى سعى را به طور کلّى فراموش کرد و تقصیر نمود، تکلیف او چیست؟
ج - از احرام خارج شده، و هر وقت یادش آمد سعى را بجا آورد.
(869)س - اگر کسى قبل از رسیدن به مروه، در آوردن هفت و نه شک کرد، تکلیف او چیست؟
ج - مُبطل است، و باید سعى را اعاده کند.
(870)س - آیا موالات در تمام اشواط سعى معتبر است، و یا اختصاص به بعض دارد؟
ج - در سه دور و نیم موالات عرفیه معتبر است.
(871)س - اگر در سعى، بعضى مواضع بدن زن غیر از وجه و کفین پیدا باشد آیا به سعى او ضرر مىزند یا نه؟
ج - ضرر نمىزند.
(872)س
- شخصى در حال سعى در عدد اشواط شک مىکند و با حال تردید به سعى خود
ادامه مىدهد و در فکر است که عدد را ضبط کند، پس از تأمّل و بعد از آنکه
صد متر سعى کرده یا وارد شوط بعدى شده است یقین به عدد حاصل مىشود و با
یقین، باقى سعى را هم انجام مىدهد، آیا این سعى صحیح است یا نه؟
ج - صحیح است.
مستحبّات سعى
مستحب
است بعد از فراغ از نماز طواف و پیش از سعى به نزد چاه زمزم رفته، یک یا
دو دلو آب بکشد و آن را بیاشامد و به سر و پشت و شکم خود بریزد و بگوید:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلماً نافِعاً وَ رِزقاً واسِعاً وَ شِفآءً مِنْ کُلِّ داءٍ وَ سُقمٍ».
پس
از آن به نزد حجر الاسود بیاید، و مستحب است از درى که محاذى حجر الأسود
است به سوى صفا متوجّه شود و با آرامى دل و بدن بالاى صفا رفته و به خانه
کعبه نظر کند و به رکنى که حجر الأسود در آن است رو نماید و حمد و ثناى
الهى را بجا آورد و نعمتهاى الهى را به خاطر بیاورد آن گاه این اذکار را
بگوید:
«اللَّه اکبر» هفت مرتبه.
«الحمد للَّه» هفت مرتبه.
«لا اله الّا اللَّه» هفت مرتبه.
«لا
إلهَ إلّا اللَّهُ وَحدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلکُ وَ لَهُ الحَمدُ
یُحیِی وَ یُمیتُ وَ هُوَ حَیٌّ لایَمُوتُ بِیَدِهِ الخَیرُ وَ هُوَ عَلى
کُلّ شیءٍ قَدیرٌ» سه مرتبه.
پس صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستد، پس بگوید:
«اللَّهُ
أکبَرُ عَلى ما هَدانا وَ الحَمدُ للَّهِ عَلى ما أَبلانا وَ الحَمدُ
للَّهِ الحَیِّ القَیُّومِ وَ الحَمدُ للَّهِ الحَیِّ الدَّائمِ» سه مرتبه.
پس بگوید:
«اَشهَدُ
أن لا إلهَ إلّا اللَّهُ وَ أشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ وَ رَسوُلُهُ
لانَعبُدُ إلّا إیّاهُ مُخلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَو کَرِهَ
المُشرِکُونَ» سه مرتبه.
پس بگوید:
«اللَّهُمَّ إنِّی أَسأَلُکَ العَفوَ وَ العافِیَةَ وَ الیَقِینَ فی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ» سه مرتبه.
پس بگوید:
«اللّهُمَّ آتِنا فی الدّنیا حَسَنَةً و فی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّارِ» سه مرتبه.
پس بگوید:
«اللَّه اکبر» صد مرتبه.
«لا اله الّا اللَّه» صد مرتبه.
«الحمدُ للَّه» صد مرتبه.
«سبحانَ اللَّه» صد مرتبه.
پس بگوید:
«لا
إلهَ إلّا اللَّهُ وَحدَهُ وَحدَهُ أنجَزَ وَعدَهُ وَ نَصَرَ عَبدَهُ وَ
غَلَبَ الاَحزابَ وَحدَهُ، فَلَهُ المُلکُ وَ لَهُ الحَمدُ وَحدَهُ
وَحدَهُ. اللَّهُمَّ بارِک لِی فِی المَوتِ وَ فیما بَعدَ المَوتِ،
اللّهُمَّ إنِّی أعُوذُ بِکَ مِن ظُلمَةِ القَبرِ وَ وَحشَتِهِ اللَّهُمَّ
أظِلَّنِی فی ظِلِّ عَرشِکَ یَومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلُّکَ».
و بسیار تکرار کند سپردن دین و نفس و اهل و مال خود را به خداوند عالم.
پس بگوید:
«اَستَودِعُ
اللَّهَ الرَّحمنَ الرَّحِیمَ الَّذی لاتَضیعُ وَدائِعُهُ دِینِی وَ نَفسی
وَ أهلی، اللَّهُمَّ اسْتَعْملنی عَلى کِتابِکَ وَ سُنّةِ نَبِیِّکَ و
تَوَفَّنی عَلى مِلَّتِهِ وَ أعِذْنِی مِنَ الفِتنَةِ».
پس بگوید: «اللَّه اکبر» سه مرتبه.
پس
دعاى سابق را دومرتبه تکرار کند، پس یک بار تکبیر بگوید و باز دعا را
اعاده نماید و اگر تمام این عمل را نتواند انجام دهد هر قدر که مىتواند
بخواند.
و مستحب است که رو به کعبه نماید و این دعا را بخواند:
«اللَّهُمَّ
اغفِرْ لِی کُلَّ ذَنبٍ أذنَبْتُهُ قَطُّ فَاِنْ عُدتُ فَعُدْ عَلَیَّ
بِالمَغفِرَةِ فَاِنَّکَ أنتَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ، اللَّهُمَّ افعَلْ بی
ما أنتَ أهلُهُ فَاِنَّکَ إنتَفعَلْ بی ما أنتَ أهلُهُ تَرحَمنِی و
إنتُعَذِّبْنِی فَأنتَ غَنِیٌّ عَن عَذابی و أنا مُحتاجٌ إلى رَحمَتِکَ
فَیا مَن أنا مُحتاجٌ إلى رَحمَتِهِ اِرحَمْنِی، اللَّهُمَّ لاتفْعَلْ بِى
ما أنَا أهلُهُ فَاِنَّکَ إنتَفعَلْ بی ما أنَا أهلُهُ تُعَذِّبنِی وَ
لَمتَظلِمْنِی. أصبَحتُ أتَّقِی عَدلَکَ و لاأَخافُ جَورَکَ، فَیا مَن
هُوَ عَدلٌ لایَجُورُ اِرحَمنِی».
پس بگوید:
«یا مَن لایَخِیبُ سائِلُهُ وَ لایَنفَدُ نائِلُهُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَجرِنی مِنَ النَّارِ بِرَحمَتِکَ».
و
در حدیث شریف وارد شده است هر کس که بخواهد مال او زیاد شود ایستادن بر
صفا را طول دهد و هنگامى که از صفا پایین مىآید بر پلّه چهارم بایستد و
متوجّه خانه کعبه شود و بگوید:
«اللَّهُمَّ
إنِّی أعُوذُ بِکَ مِن عَذابِ القَبرِ وَ فِتنَتِهِ وَ غُربَتِهِ وَ
وَحشَتِهِ وَ ظُلمَتِهِ وَ ضِیقِهِ وَ ضَنَکِهِ، اللَّهُمَّ أظِلَّنِی فی
ظِلِّ عَرشِکَ یَومَ لا ظِلِّ إلّا ظِلُّکَ».
پس از پلّه چهارم پایین رود و احرام را از روى کمر خود بردارد و بگوید:
«یا
رَبَّ العَفوِ یا مَن أمَرَ بِالعَفوِ یا مَن هُوَ أَولى بِالعَفوِ، یا
مَن یُثیبُ عَلَى العَفوِ، العَفوَ، العَفوَ، العَفوَ یا جَوادُ یا کَریمُ
یا قَریبُ یا بَعیدُ ارْدُدْ عَلَیَّ نِعمَتَکَ وَ استَعمِلنِی بِطاعَتِکَ و
مَرضاتِکَ».
و
مستحب است پیاده سعى نماید و از صفا تا به مناره میانه راه رود و از آنجا
تا جایى که محلّ بازار عطّاران است مانند شتر تند رود و اگر سوار باشد این
حد را فى الجمله تند نماید و از آنجا تا به مروه نیز میانه رود و در وقت
برگشتن نیز به همان ترتیب مراجعت نماید و از براى زنها هروله نیست و مستحب
است در هنگامى که مىرسد به مناره میانه بگوید:
«بِسمِ
اللَّهِ وَ بِاللَّهِ، وَ اللَّهُ أکبَرُ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى
مُحَمَّدٍ وَ أهلِ بَیتِهِ، اللَّهُمَّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجاوَزْ
عَمّا تَعلَمُ إنَّکَ أنتَ الأعَزُّ الاکرَمُ، وَ اهْدِنِی لِلَّتِی هِیَ
أقوَمُ. أللَّهُمَّ إنَّ عَمَلِی ضَعیفٌ، فَضاعِفهُ لِی وَ تَقَبَّلْهُ
مِنِّی. أللَّهُمَّ لَکَ سَعیِی، وَ بِکَ حَولِى وَ قُوَّتِی تَقَبَّلْ
مِنّی عَمَلِی یا مَن یَقبَلُ عَمَلَ المُتَّقِینَ».
و همین که از محلّ بازار عطّاران گذشت بگوید:
«یا ذَا المَنِّ و الفَضلِ و الکَرَمِ و النَّعماءِ وَ الجُودِ اِغفِر لِى ذُنوبِى، إنَّهُ لا یَغفِرُ الذُّنُوبَ إلّا أنتَ».
و هنگامى که به مروه رسید برود بالاى آن و بجا آورد آنچه را که در صفا بجا آورد و بخواند دعاهاى آنجا را به ترتیبى که ذکر شد.
و پس از آن بگوید:
«یا
مَن أمَرَ بِالعَفوِ یا مَن یُحِبُّ العَفوَ یا مَن یُعطِى عَلى العَفوِ
یا مَن یَعفُو عَلى العَفوِ یا رَبَّ العَفوِ؛ اَلعَفوَ اَلعَفوَ
اَلعَفوَ».
و مستحب است در گریه کردن کوشش کند و خود را به گریه وا دارد و در حال سعى، دعا بسیار کند و بخواند این دعا را:
«أللَّهُمَّ إنِّى أَسألُک حُسنَ الظَّنِّ بِکَ عَلى کُلِّ حَالٍ، وَ صِدقَ النِّیّةِ فىالتَّوَکُّلِ عَلَیکَ».