نصاب طلا
مسأله 1966 - طلا دو نصاب دارد:
نصاب اوّل آن بیست مثقال شرعى است که هر مثقال آن هجده نخود است، پس وقتى طلا به بیست مثقال شرعى که پانزده مثقال معمولى است برسد، اگر شرایط دیگر را هم که گفته شد داشته باشد انسان باید یکچهلم آن را که نُه نخود مىشود از بابت زکات بدهد و اگر به این مقدار نرسد زکات آن واجب نیست.
نصاب دوم آن اضافه شدن چهار مثقال شرعى است که سه مثقال معمول مىشود یعنى اگر سه مثقال به پانزده مثقال اضافه شود، باید زکات تمام هجده مثقال را از قرار یکچهلم بدهد و اگر کمتر از سه مثقال اضافه شود، فقط باید زکات پانزده مثقال آن را بدهد و زیادى آن زکات ندارد و همچنین است هرچه بالا رود، یعنى اگر سه مثقال اضافه شود، باید زکات تمام آنها را بدهد و اگر کمتر اضافه شود، مقدارى که اضافه شده زکات ندارد.
نصاب نقره
مسأله 1967 - نقره دو نصاب دارد:
نصاب اوّل آن 105 مثقال معمولى است که اگر نقره به 105 مثقال برسد و شرایط دیگر را هم که گفته شد داشته باشد انسان باید یکچهلم آن را که 2 مثقال و 15 نخود است از بابت زکات بدهد و اگر به این مقدار نرسد، زکات آن واجب نیست.
نصاب دوم آن 21 مثقال است یعنى اگر 21 مثقال به 105 مثقال اضافه شود، باید زکات تمام 126 مثقال را به طورى که گفته شد بدهد و اگر کمتر از 21 مثقال اضافه شود، فقط باید زکات 105 مثقال آن را بدهد و زیادى آن زکات ندارد و همچنین است هرچه بالا رود، یعنى اگر 21 مثقال اضافه شود، باید زکات تمام آنها را بدهد و اگر کمتر اضافه شود مقدارى که اضافه شده و کمتر از 21 مثقال است زکات ندارد. بنابراین اگر انسان یکچهلم هرچه طلا و نقره دارد بدهد، زکاتى را که بر او واجب بوده داده و گاهى هم بیشتر از مقدار واجب داده است مثلاً کسى که 110 مثقال نقره دارد، اگر یکچهلم آن را بدهد، زکات 105 مثقال آن را که واجب بوده داده و مقدارى هم براى 5 مثقال آن داده که واجب نبوده است.
مسأله 1968 - کسى که طلا یا نقره او به اندازه نصاب است، اگرچه زکات آن را داده باشد، تا وقتى از نصاب اوّل کم نشده، همه ساله باید زکات آن را بدهد.
مسأله 1969 - زکات طلا و نقره در صورتى واجب مىشود که آن را سکّه زده باشند و معامله با آن رایج باشد و اگر نقش آن هم از بین رفته باشد، باید زکات آن را بدهند.
مسأله 1970 - طلا و نقره سکّهدارى که زنها براى زینت به کار مىبرند، اگر معامله با آن رایج است زکات دارد.
مسأله 1971 - کسى که طلا و نقره دارد، اگر هیچ کدام آنها به اندازه نصاب اوّل نباشد مثلاً 104 مثقال نقره و 14 مثقال طلا داشته باشد، زکات بر او واجب نیست.
مسأله 1972 - چنان که سابقاً گفته شد زکات طلا و نقره در صورتى واجب مىشود که انسان یازده ماه مالک مقدار نصاب باشد و اگر در بین یازده ماه، طلا و نقره او از نصاب اوّل کمتر شود، زکات بر او واجب نیست.
مسأله 1973 - اگر در بین یازده ماه طلا و نقرهاى را که دارد با طلا یا نقره، یا چیز دیگر عوض نماید یا آنها را آب کند، زکات بر او واجب نیست. ولى اگر براى فرار از دادن زکات این کارها را بکند، احتیاط مستحب آن است که زکات را بدهد.
مسأله 1974 - اگر در ماه دوازدهم، سکّه طلا و نقره را آب کند، باید زکات آنها را بدهد و چنانچه بواسطه آب کردن، وزن یا قیمت آنها کم شود باید زکاتى را که پیش از آب کردن بر او واجب بوده بدهد.
مسأله 1975 - اگر طلا و نقرهاى که دارد خوب و بد داشته باشد، مىتواند زکات هر کدام از خوب و بد را از خود آن بدهد ولى بهتر است زکات همه آنها را از طلا و نقره خوب بدهد.
مسأله 1976 - طلا و نقرهاى که بیشتر از اندازه معمولى فلز دیگر دارد، اگر خالص آن به اندازه نصاب که مقدار آن گفته شد برسد، انسان باید زکات آن را بدهد و چنانچه شکّ دارد که خالص آن به اندازه نصاب هست یا نه، بنابر احتیاط واجب باید به وسیله آب کردن یا از راه دیگر مقدار خالص آن را معلوم کند یا مقدار محتمل را زکات بدهد تا یقین به برىء الذّمه شدن خود پیدا کند.
مسأله 1977 - اگر طلا و نقرهاى که دارد به مقدار معمول، فلز دیگر با آن مخلوط باشد، نمىتواند زکات آن را از طلا و نقرهاى بدهد که بیشتر از معمول، فلز دیگر دارد ولى اگر به قدرى بدهد که یقین کند طلا و نقره خالصىکه در آن هست، به اندازه زکاتى مىباشد که بر او واجب است، اشکال ندارد.