نماز قضا
مسأله 1368 - کسى که نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده باید قضاى آن را بجا آورد، اگرچه در تمام وقت نماز، خواب مانده یا بواسطه مستى نماز نخوانده باشد، اما کسى که در تمام وقت بدون اختیار بىهوش یا دیوانه یا غیر بالغ بوده قضا بر او واجب نیست، همچنین کافرى که مسلمان شده است و زنى که در حال حیض یا نفاس بوده.
مسأله 1369 - اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازى را که خوانده باطل بوده، باید قضاى آن را بخواند.
مسأله 1370 - کسى که نماز قضا دارد، باید در خواندن آن کوتاهى نکند ولى واجب نیست فوراً آن را بجا آورد.
مسأله 1371 - اگر بچه قبل از تمام شدن وقت و لو به مقدار یک رکعت نماز همراه با مقدمات آن، بالغ شود، نماز به نحو اداء بر او واجب است و چناچه ترک نماید قضاى آن بر او واجب است و همچنین اگر عذر زن حائض یا نفساء قبل از تمام شدن وقت، برطرف شود.
مسأله 1372 - در روز جمعه که انسان مخیّر است بین نماز جمعه و نماز ظهر اگر هر دو را ترک کرد، باید نماز ظهر را قضا کند.
مسأله 1373 - اگر نمازى در جاهایى که انسان مخیّر است بین قصر و اتمام از او قضا شود و بخواهد در همان مکانها قضاى آن را بجا آورد در قضاى آن نیز مخیّر است بین قصر و اتمام.
مسأله 1374 - بلند و آهسته خواندن قضاى نمازها تابع بلند و آهسته خواندن خود نماز است.
مسأله 1375 - کسى که نماز قضا دارد مىتواند نماز مستحبّى یا استیجارى بخواند.
مسأله 1376 - اگر انسان احتمال دهد که نماز قضایى دارد یا نمازهایى را که خوانده صحیح نبوده، مستحب است احتیاطاً قضاى آن را بجا آورد.
مسأله 1377 - قضاى نمازهاى یومیّه لازم نیست به ترتیب خوانده شود به جز قضاى نماز ظهر و عصر و همچنین نماز مغرب و عشا از یک روز، پس اگر نماز عصر از یک روز و نماز ظهر از روز دیگر قضا شده باشد لازم نیست اوّل نماز عصر روز اوّل را بخواند بعد نماز ظهر روز دوم را.
مسأله 1378 - اگر بخواهد قضاى چند نماز غیر یومیّه مانند نماز آیات را بخواند، یا مثلاً بخواهد قضاى یک نماز یومیّه و چند نماز غیر یومیّه را بخواند، لازم نیست آنها را به ترتیب بجا آورد.
مسأله 1379 - اگر کسى نداند که نمازهایى که از او قضا شده کدام یک جلوتر بوده، لازم نیست به طورى بخواند که ترتیب حاصل شود و هر یک را مىتواند مقدّم بدارد.
مسأله 1380 - اگر کسى که نمازهایى از او قضا شده مىداند کدام یک جلوتر قضا شده احتیاط مستحب آن است که به ترتیب قضا کند. و آنچه اوّل قضا شده اوّل بخواند و دومى را بعد و همین طور.
مسأله 1381 - اگر براى میّتى مىخواهند نماز قضا بخوانند و مىدانند آن میّت ترتیب قضا شدن را مىدانسته باز لازم نیست طورى قضا را بجا بیاورند که ترتیب حاصل شود مگر بین نماز ظهر و عصر و همچنین بین مغرب و عشا از یک روز.
مسأله 1382 - اگر بدانند که میّت ترتیب قضا شدن را نمىدانسته یا ندانند که مىدانسته لازم نیست به ترتیب براى او قضا بجا بیاورند.
مسأله 1383 - در مسأله پیش اگر بخواهند چند نفر را براى بجا آوردن نماز میّت اجیر کنند لازم نیست وقت معیّن کنند و مىتوانند همه با هم شروع به خواندن نماز قضا کنند.
مسأله 1384 - کسى که چند نماز از او قضا شده و شماره آنها را نمىداند مثلاً نمىداند چهار تا بوده یا پنج تا، چنانچه مقدار کمتر را بخواند کافى است و همچنین است اگر شماره آنها را مىدانسته و فراموش کرده اگر مقدار کمتر را بخواند کفایت مىکند.
مسأله 1385 - کسى که نماز قضا از همین روز یا روزهاى پیش دارد مستحب است اگر وقت فضیلت نماز آن روز فوت نمىشود قبل از خواندن نماز ادا، نمازى که قضا شده بخواند خصوصاً اگر نماز قضاى همان روز باشد.
مسأله 1386 - کسى که مىداند یک نماز چهار رکعتى نخوانده و نمىداند نماز ظهر است یا عصر یا عشاء، اگر یک نماز چهار رکعتى بخواند به نیّت قضاى نمازى که نخوانده، کافى است و در بلند و آهسته خواندن حمد مخیّر است.
مسأله 1387 - تا انسان زنده است اگرچه از خواندن نمازهاى قضاى خود عاجز باشد، دیگرى نمىتواند نمازهاى قضاى او را بخواند.
مسأله 1388 - نماز قضا را با جماعت مىشود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد یا قضا؛ و لازم نیست هر دو یک نماز را بخوانند مثلاً اگر نماز قضاى صبح را با نماز ظهر یا عصر امام بخواند اشکال ندارد.
مسأله 1389 - مستحب است بچّه ممیّز یعنى بچّهاى که خوب و بد را مىفهمد به نماز خواندن و عبادتهاى دیگر عادت دهند، بلکه مستحب است او را به قضاى نمازها هم وادار نمایند.
نماز قضاى پدر که بر پسر بزرگتر واجب است
مسأله 1390 - اگر پدر نماز و روزه خود را بجا نیاورده باشد، خواه از روى نافرمانى ترک کرده باشد یا نه و خواه مىتوانسته قضا کند یا نه، بر پسر بزرگتر واجب است که بعد از مرگش بجا آورد، یا براى او اجیر بگیرد. و نیز روزهاى را که در سفر نگرفته، اگرچه نمىتوانسته قضا کند، واجب است که پسر بزرگتر قضا نماید، یا براى او اجیر بگیرد.
مسأله 1391 - بر پسر بزرگتر قضاء نمازهاى مربوط به خود پدر واجب است. امّا قضاء نمازهایى که بر او به نحو استیجار واجب شده، یا اینکه از پدر یا مادر بر ذمّه او بوده، واجب نیست.
مسأله 1392 - لازم نیست پسر بزرگتر وارث میّت باشد بلکه چنانچه ممنوع از ارث باشد به یکى از اسباب منع، مانند قتل یا کفر باز قضا واجب است.
مسأله 1393 - اگر پسر بزرگتر شکّ دارد که پدر نماز و روزه قضا داشته یا نه، چیزى بر او واجب نیست، و لازم نیست تفحّص کند.
مسأله 1394 - اگر پسر بزرگتر بداند که پدرش نماز قضا داشته و شکّ کند که بجا آورده یا نه، لازم نیست قضا نماید.
مسأله 1395 - اگر معلوم نباشد که پسر بزرگتر کدام است، قضاى نماز و روزه پدر بر هیچ کدام از پسرها واجب نیست. ولى احتیاط مستحب آن است که نماز و روزه او را بین خودشان قسمت کنند، یا براى انجام آن قرعه بزنند.
مسأله 1396 - اگر میّت وصیّت کرده باشد که براى نماز و روزه او اجیر بگیرند بعد از آن که اجیر، نماز و روزه او را به طور صحیح به جا آورد بر پسر بزرگتر چیزى واجب نیست.
مسأله 1397 - اگر پسر بزرگتر بخواهد نماز و روزه پدر را قضا کند، باید به تکلیف خود عمل کند یعنى دستورات نماز و روزه را مطابق حکم مرجع تقلید خود بجا آورد.
مسأله 1398 - کسى که خودش نماز و روزه قضا دارد، اگر نماز و روزه پدر هم بر او واجب شود، هر کدام را اوّل بجا آورد صحیح است.
مسأله 1399 - اگر پسر بزرگتر موقع مرگ پدر، نابالغ یا دیوانه باشد وقتى که بالغ شد یا عاقل گردید، باید نماز و روزه پدر را قضا نماید، و اگر در حال تمییز هم بجا آورد صحیح است، و چنانچه پیش از بالغ شدن یا عاقل شدن بمیرد، بر پسر دوم چیزى واجب نیست.
مسأله 1400 - اگر پسر بزرگتر پیش از آن که نماز و روزه پدر را قضا کند بمیرد، بر پسر دوم چیزى واجب نیست.