مسأله
2248 - صلح عقد مستقلّى است و در احکام و شرایط، تابع سایر عقود نیست، و
فرقى نمىکند که صلح بعد از نزاع انجام گیرد و یا اصلاً نزاعى در بین نباشد
بنابر اظهر، ولى لازم است در عقد صلح، حرامى را حلال و یا حلالى را حرام
نکنند، که در این صورت صلح، صحیح و نافذ نیست.
مسأله
2249 - صلح آن است که انسان با دیگرى سازش کند که مقدارى از مال یا منفعت
مال خود را ملک او کند، یا از طلب، یا حقّ خود بگذرد خواه در برابر عوض
باشد یا بدون عوض.
مسأله
2250 - دو نفرى که چیزى را به یکدیگر صلح مىکنند باید بالغ و عاقل باشند و
کسى آنها را مجبور نکرده باشد و قصد صلح داشته باشند و حاکم شرع هم آنان
را از تصرّف در اموالشان جلوگیرى نکرده باشد.
مسأله 2251 - لازم نیست صیغه صلح به عربى خوانده شود، بلکه با هر لفظى یا فعلى که بفهماند با هم صلح و سازش کردهاند صحیح است.
مسأله
2252 - اگر کسى گوسفندهاى خود را به چوپان بدهد که مثلاً یک سال نگهدارى
کند و از شیر آن استفاده نماید و مقدارى روغن بدهد، چنانچه شیر گوسفند را
در مقابل زحمتهاى چوپان و آن روغن صلح کند و قرار نگذارند که روغن حاصل از
خود آن شیر باشد صحیح است و نیز اگر گوسفند را یک ساله به چوپان اجاره دهد
که از شیر آن استفاده کند و در عوض، مقدارى روغن بدهد و مقیّد نکند به خصوص
روغن و شیر آن گوسفند، اجاره صحیح است.
مسأله
2253 - اگر کسى بخواهد طلب یا حقّ خود را به دیگرى صلح کند در صورتى صحیح
است که او قبول نماید. ولى اگر بخواهد از طلب یا حقّ خود بگذرد قبول کردن
او لازم نیست.
مسأله
2254 - اگر انسان مقدار بدهى خود را بداند و طلبکار او نداند، چنانچه
طلبکار طلب خود را به کمتر از مقدارى که هست صلح کند مثلاً پنجاه تومان
طلبکار باشد و طلب خود را به ده تومان صلح نماید، زیادى براى بدهکار حلال
نیست مگر آن که مقدار بدهى خود را به او بگوید و او را راضى کند یا طورى
باشد که اگر مقدار طلب خود را مىدانست، باز هم به آن مقدار صلح مىکرد.
مسأله
2255 - اگر بخواهند دو چیزى را که از یک جنس و وزن آنها معلوم است به
یکدیگر صلح کنند، بنابر احتیاط در صورتى صحیح است که وزن یکى بیشتر از
دیگرى نباشد، بلکه اگر وزن آنها معلوم نباشد، و احتمال دهند که وزن یکى
بیشتر از دیگرى است احتیاط آن است که آنها را با یکدیگر صلح نکنند.
مسأله
2256 - اگر دو نفر از یکنفر طلبکار باشند، یا دو نفر از دو نفر دیگر
طلبکار باشند و بخواهند طلبهاى خود را به یکدیگر صلح کنند، چنانچه طلب آنان
از یک جنس و وزن آنها یکى باشد مثلاً هر دو، ده من گندم طلبکار باشند،
مصالحه آنان صحیح است و همچنین است اگر جنس طلب آنان یکى نباشد مثلاً یکى
ده من برنج و دیگرى، دوازده من گندم طلبکار باشد و اگر طلب آنان از یک جنس و
چیزى باشد که معمولاً با وزن یا پیمانه آن را معامله مىکنند، در صورتى که
وزن یا پیمانه آنها مساوى نباشد، مصالحه آنان اشکال دارد.
مسأله
2257 - اگر از کسى طلبى دارد که باید بعد از مدّتى بگیرد چنانچه طلب خود
را به مقدار کمترى صلح کند و مقصودش این باشد که از مقدارى از طلب خود گذشت
کند و بقیه را نقد بگیرد، اشکال ندارد.
مسأله
2258 - اگر دو نفر چیزى را با هم صلح کنند، با رضایت یکدیگر مىتوانند صلح
را به هم بزنند و نیز اگر در ضمن معامله براى هر دو یا یکى از آنان، حقّ
به هم زدن معامله را قرار داده باشند، کسى که آن حق را دارد، مىتواند صلح
را به هم بزند.
مسأله
2259 - تا وقتى خریدار و فروشنده از هم جدا نشدهاند مىتوانند معامله را
به هم بزنند و نیز اگر مشترى، حیوانى را بخرد تا سه روز حقّ به هم زدن
معامله را دارد و همچنین اگر پول جنسى را که نقد خریده تا سه روز ندهد و
جنس را تحویل نگیرد، فروشنده مىتواند معامله را به هم بزند، ولى کسى که
مال را صلح مىکند در این سه صورت حقّ به هم زدن صلح را ندارد، امّا در
صورتى که طرف مصالحه در پرداخت مال المصالحه از حدّ متعارف تأخیر کند یا
این که شرط شده باشد که مثلاً مال المصالحه را نقد بدهد و طرف عمل به شرط
ننماید، در این صورت مىتواند صلح را به هم بزند و نیز در هشت صورت دیگر که
در احکام خرید و فروش گفته شد مىتواند صلح را به هم بزند. امّا در صورتى
که یکى از دو طرف مصالحه مجنون باشد، اگر صلح براى رفع نزاع باشد،
نمىتواند صلح را به هم بزند.
مسأله
2260 - اگر چیزى را که به صلح گرفته معیوب باشد مىتواند صلح را به هم
بزند، و اگر طرفین راضى به گرفتن تفاوت قیمت صحیح و معیوب باشند اشکال
ندارد.
مسأله
2261 - هرگاه مال خود را به کسى صلح نماید و با او شرط کند که اگر بعد از
مرگ، وارثى نداشتم باید چیزى را که به تو صلح کردم وقف کنى و او هم این شرط
را قبول کند، باید به شرط عمل نماید. و همچنین است اگر شرط کند تا مادامى
که زنده هستم بتوانم در آن چیز تصرّف کنم.