هدر اصلی سایت

مقالات

عالم به وحدانیّت خداوند علیّ أعلی

حضرت آیت الله العظمی نجابت(قدّس سرّه)  ۱۳۹۴/۰۷/۰۳
عالم به وحدانیّت خداوند علیّ أعلی
متن حاضر تنها بخش باقیمانده از مصاحبه تلویزیونی حضرت آیت الله العظمی نجابت (ره) میباشد که در سال 1363 در معرفی حضرت آیت الله شهید دستغیب (ره) ایراد فرموده اند:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین

حضرت آیت الله حاج سید عبدالحسین دستغیب (ره) یکی از مفاخر عالم اسلام و مجتهد مسلم در جمیع علوم اسلامی در صرف و در نحو و معانی بیان، و حکمت و منطق و اصول و فقه، ایشان مجتهد بودند.

غایت الامر امتیاز ایشان در خداشناسی و علم به وحدانیت خداوند علی اعلی بیش از دیگران بود، یعنی ایشان در جمیع مدت عمر خودشان تمام هم و مقصد و مقصودشان این بود که وحدانیت خداوند علی اعلی را به مردم بفهمانند و تبعیت از خاتم انبیاء را به مردم تعلیم بدهند و اساس امتیاز ایشان در خداشناسی از ناحیه یقین به وحدانیت خداوند برای ایشان پیدا شده بود و این یقین را به مرتبه عملی و در خارج عمل می نمودند.

و اساس پیشرفت این مطلب و این امتیاز ایشان، صرف نظر از علوم اخلاقی ایشان و علوم حکمی و فقه و اصول ایشان، در این جهت بسیار بسیار تکیه ایشان بر یقین به وحدانیت خداوند و تبعیت از حضرت خاتم الانبیاء (ص)  و تبعیت از ائمه طاهرین، غایت الامر ایشان یقین پیدا کرده بودند که این مطلب به این بزرگی و این مطلب پراهمیت که غرض از خلقت، شناسایی خداوند علی اعلی است، بدون تبعیت از شخص اول عالم امکان حضرت محمد بن عبدالله(ص) و دوازده معصوم پاک (ع) بدون تبعیت از مجتهد عادل، متعهد، جامع الشرایط، میسر نمی شود، لهذا از اوان طفولیت ایشان به تمام معنا رهبری حضرت آیت الله العظمی آقای آقا سید ابوالحسن اصفهانی را به جان و دل پذیرفته بودند، به علاوه استادی و تقلید حضرت مستطاب آیت الله العظمی آقای حاج میرزا علی آقای قاضی (رضوان الله تعالی علیه) قبول نموده بودند و با ایشان کمال رفاقت و کمال وداد را داشتند.

یک وقت در محضر آقای قاضی (رضوان الله علیه) سخن از ایشان به میان آمد  حضرت حاج میرزا علی آقای قاضی (رضوان الله علیه) فرمودند: (( ایشان مجتهدند)) و شهادت اجتهاد را آقای حاج میرزا علی آقای قاضی در 38 سال قبل عطا فرمودند. پس از وفات آقای حاج میرزا علی آقای قاضی، به تمام معنا تبعیت و تقلید از حضرت مستطاب آیت الله العظمی حجة الله الکبری آقای حاج شیخ محمدجواد آقای انصاری همدانی را داشتند و با ایشان کمال تبعیت و پیروی را ملاحظه می نمودند. زیاد از مجالس ایشان و سخنان ایشان استفاده فرمودند، حتی ایشان می فرمودند: لذایذی که از سخنان حضرت خاتم انبیاء و حضرات معصومین (ع)  به وسیله ایشان نصیب بنده می شود، از دیگر کسی نصیب نشده و حظوظ روحانی و حظوظ علمی آن مقدار که از ایشان استفاده نمودم از دیگری استفاده نننمودم، لهذا در اثر مصاحبت ایشان به تمام معنا یگانگی خداوند علی اعلی را یافته بودند، لهذا لیلا و نهارا هدف و مقصودشان این بود، لهذا منبر و سخنان مجلسی ایشان از این محور خارج نمیشد...

نفع عامی که از ایشان برده شد بواسطه خداپرستی ایشان بود، که یقین داشتند خداوند علی اعلی دائما با جمیع موجودات حاضر و ناظر و فرقی برای ایشان نداشت حضور خداوند، با مردم بنشینند یا با مردم ننشینند.

خلوت و جلوت ایشان نسبت به حضور خداوند و نسبت به شهود خداوند و نسبت به شهادت خداوند علی اعلی هیچ فرق نداشت آنچه در نشئه بعد دیگران یقین پیدا مینمودند ایشان در این نشئه فعلی یقین پیدا نمودند که آنچه تاثیر و تاثر در عالم خلقت است از خداوند علی اعلی است و همه رهین منت حضرت احدیت.

البته این مطلب به این عظمت نصیب ایشان نشد الا به واسطه تبعیت از ائمه طاهرین و امام خمینی، در اثر تبعیت به قدری دوستی خداوند علی اعلی نصیب ایشان شده بود که دوست و دشمن ایشان را دوست میداشتند، دوست و دشمن ایشان را بی غرض میدانستند و در اثر این که نظر ایشان به خداوند بود و غرضشان ترویج احکام اسلام بود و به هیچ نحو خودنمایی و خودرایی در موضوعات نمی فرمودند آنچه پیش پای ایشان می آمد یا کسی از دوستان ایشان به ایشان پیشنهاد می نمود قبول می نمودند لهذا در اثر همین مساله به تمام معنا محبت خداوند علی اعلی نصیب ایشان و نصیب دوستان ایشان بالخصوص شیرازیها گردیده بود، یعنی خداوند علی اعلی ایشان را دوست می داشت، خلق خودش را نیز دوست می داشت، قهرا بین جناب حضرت شهید آیت الله دستغیب و توده ملت و متوسطین این ملت بلکه بعضی از فسقه نیز ایجاد محبت فرموده بود. دوست و دشمن ایشان را دوست می داشتند و هرگز در قلبشان یا در نفسشان نسبت به ایشان سوء ظن نداشتند، اگر پیشامدهایی بود تمام به واسطهء پیشآمد، خلاف محبت پیش می آمد، نسبت به دیگران، تمام به واسطه اغراض شخصیه بود و الا ایشان نسبت به محبت خداوند و نسبت به ائمه طاهرین و نسبت به محبت خلق هیچ دریغ نمی فرمودند.