خداوند در قرآن مجید هدف از خلقت را علم به قدرت و احاطه علمی خود که هر دو از صفات ذات و جدای از ذات نیستند بیان می کند. می فرماید: « الله الذی خلق سبع سموات و من الارض مثلهن یتنزل الامر بینهن لتعلموا ان الله علی کل شیئ قدیر و ان الله قد احاط بکل شیء علما» (سوره طلاق، آیه 12):
( خداوند هفت آسمان و هفت زمین را خلق کرد و امر را فیما بین آنها فرود آورد، تا شما علم پیدا کنید که خدا بر هر چیز قدرت دارد و به هر چیز احاطه علمی دارد).
در این میان بندگان شایسته خدا کسانیند که این هدف را دنبال کرده تا پروردگارشان این علم توحید را نصیبشان کند. حضرت آیت الله شهید دستغیب (ره) از خداجویانی بود که عمر شریف و پربرکت خویش را در راه شناخت خدا و معرفی محبوبش گذراند.
شهید ما در مجلس هفتم از کتاب توحید می فرماید:
«چیزی که ضروری است همت شخص در پیشرفت است، که در یک مرتبه نماند بلکه سعی کند بالاتر رود، رسیدن به علم خیلی اهمیت دارد، قرآن مجید هم به آن امر فرموده است: «فاعلم انه لا اله الا الله» (سوره محمد ، آیه 19) پس باید بدانی که جز خدای یکتا خدایی نیست. نه همان معرفت اجمالی عقلی، بلکه باید به علم برسد. به قسمی که هیچ ریب و شکی در او نماند، سکون و اطمینان داشته باشد به قسمی که اگر روی زمین خودش تنها موحد باشد، اضطراب ندارد، بلکه امنیت حقیقی دارد، سکینه در دلش جای گرفته است، رسید به عین، دیگر بالاتر، بهجتهای روحانی که برای صاحب «عین الیقین» است طوری می شود که هم اکنون در بهشت روحانی است، دائما خودش را با محبوبش می بیند، خدا را درک می کند».
آیت الله شهید دستغیب (ره) خصوصیاتی را که مرحوم آیت الله نجابت(ره) دوست و رفیق چهل ساله شهید در مورد زی طلبگی نوشته اند دارا بود، او از همان ایام طلبگی و کسب علوم دینی مقصود و مقصد خود را معرفت خداوند منّانِ قادرِِِ ِ حاضرِ ِ حبیبِ علّام الغیوب دانست، و متوجه بود که سرمایه گرانبهای خود را میخواهد صرف نماید، برای خداوند قائم بالذات که همه به او محتاج و عبودیتش مایه حیات و سعادت ابدی است. و متوجه بود که زحمات در راه تحصیل معارف الهی هر قدر بیشتر باشد بر رفعت مقام و منزلت و ادراک وی افزوده می شود، و جدا" زحمت کشید و سعی و کوشش نمود.
آیت الله شهید دستغیب(ره) از همان اوان جوانی در کسب معارف قدم به صدق گذاشت و با خداوند معامله به صدق و صفا کرد، و لذا ترقی نمود، امّا ترقّی در فهم و شعور و امنیت خاطر و صفای روح و قلب و ورود به عالم غیب و اطلاع بر ملکوت اشیاء و طیّ مراتب دهگانه ایمان بالاخص اهل الله شدن و علاوه بر علم و اوصاف پروردگار درجات یقین نصیبش گردید.
او مبلّغ خدا و دین خدا بود، مبلغ چهارده نور پاک یعنی ائمه اطهار (ع) بود. او مردم را به علم دعوت می کرد و آنها را از شک و ظنّ تحذیر می نمود، و در این راه استوار ماند و تهدیدات هیچگونه تأثیر منفی در او نگذاشت.
رژیم سفّاک شاهنشاهی با تهدیدات و تطمیعات مکرّر نتوانست این شعله فروزان ای را خاموش نماید. یکی از آرزوهای شهید آرزوی «فرج» بود، آری فرج و گشایش و باز شدن درهای بندگی به روی خویش و مردم مسلمان و دوستداران اهل بیت و در این امید روزشماری می کرد، او با قیام و نهضت حضرت امام خمینی(قده) نوری از فرج را دید، به فریاد او جواب داد و مردم را مشتاق به وصال خدا و شهادت در راه خدا کرد، همچنان که خود مشتاق و آرزومند بود. او در این راه از هیچ شیطانی و از جمله شیطان بزرگ یعنی آمریکا هراس نداشت.
شهید عزیز و محبوبمان همانگونه بود که استاد فنّ توحید مرحوم آیت الله العظمی نجابت(ره) درباره خصوصیات مبلّغ می فرمایند:
«مبلّغین چون صاحب علم و یقینند نباید در موارد غیر ملائم بترسند و در مقام تبلیغ سستی بورزند، قال الله - تبارک و تعالی - : «الذین یبلّغون رسالاتِ الله و لایخشون احدا" الا الله و کفی بالله حسیبا"». (سوره احزاب، آیه 38) لهذا صاحبان علم به مبدأ و معاد و متیقّنین به لا حول و لا قوّة الا بالله از خداوند ترسانند که مبادا منافی با عبودیت از آنها صادر شود ولی از غیر خداوند هیچ ترس و هراس ندارند و می دانند که مهمّات و غیر مهمّات آنان را خداوند کفایت می کند... لهذا مبلّغ، متّکا و ملجأ و ملاذش بشر نیست، و بشر نزد او مبدأ مستقل هر خیر و سُرور و بهجتی نیست، هر خیر و جمال و کمال در خلق را منتهی بلکه متصل به خداوند میداند، و آیه شریفه «کلُّ مِن عند الله» را لمس و معنای حقیقی آن را یافته، در حضر و سفر، جلوت و خلوت، چون مبلّغ خداوند یگانه است، برایش مساوی است. اقبال مردم موجب ترقّی او و ادبار مردم موجب تنزّل او نیست، و خودش را اسیر خیال و واهمه نمی بیند مقصودش رساندن احکام منعم است».
آیت الله شهید دستغیب(ره) همانطور بود که خود در جلسه بیست و دوم توحید میفرماید:
«باید به قلب باور داشت و نوری در دل پیدا شود، از روی شهود بفهمد هرچه کمال است از خداست، در هر موجودی هر چه دانش و توانایی و بی نیازی است از خداست، هیچ ذات و صفتی استقلال ندارد. اگر پرده از جلو چشم قلب برداشته شد می فهمد آنچه در این عالم ظهور پیدا کرده همه از علم و قدرت خداست، و امید به صاحب قدرت داشته باشیم که خداست، لذا از هیچ کس جز خدا نمی ترسد و به هیچ چیز و هیچ کس جز خدا امیدوار نیست. مشهودش شده قویترین افراد تا وقتی خدا نخواهد نمی تواند کاری کند، تا جایی که اگر تمام قدرتهای شخصی با هم شوند و بخواهند به او صدمه ای بزنند از آنان ترسی ندارد».
شهید دستغیب(ره) این عالم ربانی در مجلس شانزدهم از توحید می فرماید:
«به طور کلّی که همه امور به خدا باز می گردد، لذا از مولا امیرالمؤمنین(ع) منقول است که می فرماید: نمی بینم چیزی را مگر اینکه خدا را قبل و بعد و با آن چیز می بینم». قدرت در هر موجودی که می بیند قدرت خدا را می بیند، راستی آدمی که «موحد» می شود بهجت و رضای قلبی نصیبش می شود، به خدا دلخوش و از غیر خدا کنده شده است، دیگر از فقر و گرفتاری، از گذشته و آینده باکی ندارد، «ترس و اندوهی بر اولیاء خدا نیست» چون حقیقت برایشان کشف شده، دانسته اند که «هو الغنی»، غنیّ مطلق خداست و هر کس خدا به او غنا دهد، و عزیز مطلق خداست و هر کس خدا به او عزت دهد، که اهل ایمانند. منافق است که عزت را در غیر خدا می بیند. دیگر «موحّد» از هیچ چیز باکی ندارد، در این آیه شریفه دقت کنید:
«الذین قال لهُمُ الناسُ انّ الناس قدْ جمعوا لکم فزادتْهم ایمانا" و قالوا حَسْبُنا اللهُ و نِعمَ الوکیل». (سوره آل عمران، آیه 173)
(کسانی که مردم [ایشان را ترسانیدند و[ به آنان گفتند: مردمان بر علیه شما جمع شدند، اما آنها ایمانشان زیاده گردید و گفتند: خدا ما را بس است، و او بهترین وکیل است)
مثلا" در زمان ما ترساندند، آمریکا حمله نظامی می کند، با کمک اقمارش محاصره اقتصادی می کند، ایران را منزوی می نماید، یا به قول آن نادان به بُن بست می رسیم، مؤمنین را ترساندند، امّا پیروان خط امام نترسیدند و گفتند: خدا ما را بس است.
قدرت، قدرت خدا است، آنجه به دست آنها می بینیم عاریه و مال خداست، تا خدا چه خواهد، تنها تا مقداری که اذن و مشیت حق همراهی کند اثر می کند. در آیه بعد نتیجه این توحید و توکل بر خدا را ذکر می فرماید:
«فانْقَلَبوا بنعمة من الله و فضل لم یَمْسَسْهم سوء»
(پس بازگشتند به نمعت خدا و فضل او، هیچگونه بدی به آنها نرسید)
مثل ملت شریف و مسلمان ایران که به برکت امام خمینی(ره) از تحریم اقتصادی و حمله نظامی به طبس از پا در نیامده و از این جنگ تحمیلی عراق نیز سرافراز بیرون آمد.
خداوندا یاری فرما که بدانیم و ببینیم که قدرتْ قدرتِ تو است، عزت و علم مال تو است، و هرچه در هر که هست عطای تو است».
این بود ابتدا و بازگشت آیت الله شهید دستغیب(ره) . پس او «معلم اخلاق و مهذّب نفوس» بود، و زنده باد یاد امام و راه امام که چه خوب شناخت «آیت الله» را.
«مرگ بر آمریکا»، این جزء آخرین جملات آیت الله شهید دستغیب(ره) بود که در آخرین خطبه نماز جمعه ایراد فرمود.